Liberalism

ترجمه از خط 13 جزوه:

حتی اگر منافع خانوادگی ، استراتژیک فرهنگ ، یا تعهد به مجموعه‌ای از آرمان‌های ملی ، benevolent و تعاونی بیشتری را دیکته خواهد کرد .
اهداف بین‌المللی ، هرج و مرج سیستم بین‌المللی نیازمند آن است که آمریکا به طور مداوم اطمینان حاصل می‌کنند که برای دفاع از خود و پیشروی به اندازه کافی قدرت کافی دارندمنافع مادی برای بقا لازم است . دوم ، realists دولت‌ها را به سوی بازیگران عقلانی سوق می‌دهد .این به این معنی است که با توجه به هدف بقا ، دولت‌ها به بهترین شکل ممکن عمل خواهند کرداحتمال ادامه حیات را به حداکثر می‌رسانند.

سوم ، واقع گرایان فرض می‌کنند که همه کشورها
دارای یک ظرفیت نظامی است و هیچ کشوری نمی‌داند که همسایه‌های آن دقیقا ً چه چیزی می‌خواهند .
جهان به عبارت دیگر خطرناک و نامطمئن است . چهارم ، در چنین دنیایی ، قدرت‌های بزرگ - دولت‌ها با نفوذ اقتصادی بیشتر و به خصوص ، ممکن است نظامی ، که تعیین‌کننده هستند . در این دیدگاه ، روابط بین‌الملل اساسا ً داستانی از سیاست قدرت بزرگ است .

واقع گرایان در برخی مسائل از هم اختلاف دارند . به اصطلاح "واقع گرایان تهاجمی " می‌گویند ، به منظور تضمین بقا ، دولت‌ها به دنبال حداکثر کردن قدرت خود نسبت به دیگران خواهند بود ( Mearsheimer ۲۰۰۱ ) . اگر کشورهای رقیب قدرت کافی برای تهدید دولت داشته باشند ، هرگز نمی‌تواند ایمن باشد . بنابراین اگر می‌تواند بهترین استراتژی برای یک کشور باشد . در مقابل ، واقع گرایان دفاعی معتقدند که سلطه یک استراتژی غیرعاقلانه برای دولت است .
زنده ماندن ( Waltz ۱۹۷۹ ) . آن‌ها توجه دارند که به دنبال سلطه، ممکن است یک کشور را به درگیری‌های خطرناک با همتایان خود بکشاند . در عوض ، واقع گرایان دفاعی بر پایداری آن تاکید دارند .
تعادل سیستم‌های قدرت ، که در آن یک توزیع تقریبی از قدرت در میان کشورها وجود دارد.
تضمین می‌کند که هیچ یک از آن‌ها خطر حمله به گروه دیگر را نخواهد داشت " Polarity " - توزیع قدرت
در میان قدرت‌های بزرگ - در نتیجه یک مفهوم کلیدی در نظریه Realist.

تاکید قاطع واقع گرایان بر هرج و مرج و قدرت آن‌ها را به یک دیدگاه مبهم سوق می‌دهد .
قانون بین‌المللی و نهاده‌ای بین‌المللی ( Mearsheimer ۱۹۹۴ ) . در واقع ، واقع گرایان اعتقاد دارند که این جنبه‌های سیاسی بین‌المللی صرفا ً "epiphenomenal " هستند ؛ یعنی ، آن‌ها تعادل قدرت را نشان می‌دهند ، بلکه رفتار دولت را محدود یا تحت‌تاثیر قرار نمی‌دهند .
واقع گرایان در یک سیستم بی‌نظم که فاقد قدرت سلسله مراتبی می‌باشند ، مدعی هستند که قانون تنها می‌تواند از طریق قدرت دولت به اجرا درآید . اما چرا هر دولتی باید قدرت ارزشمند خود را در نیروی انتظامی صرف کند مگر اینکه منافع مادی مستقیم در نتیجه داشته باشد ؟
و اگر نیروی انتظامی غیر ممکن و تقلب باشد ، چرا هر دولتی با هم‌کاری یک معاهده یا موسسه در وهله اول موافقت خواهد کرد ؟

بنابراین دولت‌ها ممکن است قوانین بین‌المللی و نهاده‌ای بین‌المللی را ایجاد کنند و قوانینی را که آن‌ها تدوین می‌کنند ، به اجرا در آورند . با این حال ، این خود قوانینی نیستند که تعیین کنند چرا یک دولت به طور خاص عمل می‌کند ، بلکه به عوض منافع مادی و روابط قدرت است .
بنابراین قانون بین‌المللی نشانه‌ای از رفتار دولت است نه علت .

لیبرالیسم برای بدن منسجم و منسجم ‌تری از واقع‌گرایی تشکیل می‌دهد تا واقع‌گرایی یا institutionalism . بینش اصلی این نظریه این است که خصوصیات ملی کشورها برای روابط بین‌المللی شان اهمیت دارد . این دیدگاه با حساب‌های Realist و institutionalist در تضاد است ، که در آن تمام کشورها دارای همان اهداف و رفتار هستند ( حداقل بین‌المللی ) - بازیگران علاقه‌مند به دنبال ثروت یا بقا هستند . نظریه پردازان لیبرال اغلب بر رفتار منحصر به فرد دولت‌های لیبرال تاکید کرده‌اند ، هر چند کار اخیر بیشتر به دنبال گسترش این نظریه به یک تبیین بالقوه داخلی از روابط بین‌الملل است .

یکی از برجسته‌ترین تحولات در تئوری لیبرال پدیده شناخته‌شده به عنوان صلح دموکراتیک ( دویل ) بوده‌است . اول تصور ایمانوئل کانت ، صلح دموکراتیک ، فقدان جنگ بین کشورهای لیبرال را توصیف می‌کند ، که به عنوان دموکراسی‌های لیبرال پخته تعریف می‌شود . محققان این ادعا را در مورد تجزیه و تحلیل آماری گسترده مورد بررسی قرار دادند و دریافتند که ممکن است به استثنای چند مورد مرزی ، آن را نگه دارد ( Brown LynnJones و میلر ) . با این حال ، کم‌تر واضح است که این نظریه پشت این واقعیت تجربی است .
نظریه‌پردازان روابط بین‌الملل هنوز یک نظریه قانع‌کننده برای اینکه چرا کشورهای دموکراتیک با یکدیگر مبارزه نمی‌کنند ، ایجاد کرده‌اند . علاوه بر این ، راه رسیدن به صلح دموکراتیک ممکن است یکی از آن‌ها باشد ؛ ادوارد منسفیلد و جک اسنایدر به طور متقاعد کننده‌ای ثابت کردند که آمریکا به احتمال زیاد به جنگ می‌رود تا دموکراسی یا دموکراسی‌های لیبرال .

اندرو Moravcsik یک نظریه کلی‌تر از روابط بین‌الملل را براساس سه فرضیه اصلی توسعه داده‌است : ( ۱ ) افراد و گروه‌های خصوصی ، نه دولت‌ها ، بازیگران اصلی در سیاست جهانی هستند ، و ( ج ) پیکربندی این ترجیحات در سیستم بین‌المللی روابط بین‌المللی را تعیین می‌کند .
رفتار ( Moravcsik ) . نگرانی‌ها در مورد توزیع قدرت یا نقش اطلاعات به عنوان محدودیت ثابت در اثر متقابل ترجیحات دولتی مشتق‌شده از نظر اجتماعی گرفته می‌شوند .

در این دیدگاه دولت‌ها به سادگی " جعبه‌های سیاه " نیستند که به دنبال زنده ماندن و رشد در یک سیستم بی‌نظم هستند . آن‌ها پیکر منافع فردی و گروهی هستند که پس از آن منافع خود را به سیستم بین‌المللی از طریق یک نوع خاص از دولت تبدیل می‌کنند . بقا ممکن است به خوبی یک هدف کلیدی باقی بماند . اما علایق تجاری یا باورهای ایدئولوژیکی نیز ممکن است مهم باشند.

نظریه‌های لیبرال اغلب برای وکلای بین‌المللی چالش برانگیز هستند ، زیرا قانون بین‌المللی مکانیسم‌های کمی برای گرفتن ماهیت ترجیحات داخلی یا نوع حکومت دارد . این نظریه‌ها به عنوان منابع بینش در طراحی نهاده‌ای بین‌المللی مانند دادگاه‌ها که قصد دارند بر سیاست داخلی تاثیر بگذارند مفید هستند .
پیوند به نهاده‌ای داخلی . صلاحیت قانونی دادگاه جنایی بین‌المللی ( ICC ) یک مورد در این زمینه است ؛ درک کمیسیون جنایات جنگی و جنایات علیه بشریت به طور معمول فقدان هر گونه بازرسی و توازن می‌تواند به وکلا کمک کند تا درک کنند که چرا حوزه اختیارات تکمیلی می‌تواند تاثیر بیشتری بر قدرت یک سیستم قضایی داخلی در مدت طولانی نسبت به صلاحیت اولیه ( دادگاه‌های کیفری بین‌المللی و محاکم و دادگاه جنایی ) داشته باشد .

Constructivism

 سازه انگاری یک نظریه نیست ، بلکه یک هستی‌شناسی است: مجموعه‌ای از فرضیات در مورد جهان و انگیزش انسانی . همتای آن "واقع‌گرایی "، "Institutionalism " ، یا لیبرالیسم " نیست ، بلکه نسبتا " Rationalism " است . با به چالش کشیدن چارچوب rationalist که نظریات بسیاری از روابط بین‌الملل را به چالش می‌کشد ، Constructivists جایگزین constructivist در هر کدام از این خانواده‌ها ایجاد می‌کنند .

در حساب Constructivist ، متغیرهای مورد علاقه دانشمندان - مثلا ً روابط تجاری قدرت نظامی ، نهاده‌ای بین‌المللی ، یا اولویت‌های داخلی - مهم نیستند زیرا آن‌ها واقعیت‌های عینی در مورد جهان هستند ، بلکه به این دلیل که آن‌ها معانی اجتماعی خاصی دارند ( Wendt ۲۰۰۰ ) . این مفهوم از ترکیب پیچیده‌ای از تاریخ ، ایده‌ها ، هنجارها و باورهایی شکل می‌گیرد که محققان باید در صورت تمایل آن‌ها را درک کنند .
رفتار دولت را توضیح دهید . به عنوان مثال ، Constructivists استدلال می‌کند که زرادخانه هسته‌ای بریتانیای کبیر و چین ، هر چند مخرب است، معانی بسیار متفاوتی در ایالات‌متحده دارند که الگوهای بسیار متفاوتی از تعامل را ترجمه می‌کنند ( Wendt ۱۹۹۵ ) .
برای مثال ، ایان جانستون ادعا می‌کند که چین به طور سنتی
براساس فرضیات Realist در روابط بین‌الملل ، اما نه بر ساختار هدف نظام بین‌المللی بلکه بر روی یک فرهنگ استراتژیک تاریخی خاص بنا شده‌است .

تمرکز بر زمینه اجتماعی که در آن روابط بین‌الملل رخ می‌دهد منجر به تاکید بر مسائل مربوط به هویت و اعتقاد می‌شود ( به همین دلیل نظریات Constructivist گاهی اوقات ideational نامیده می‌شوند ) . درک دوستان و دشمنان ، در گروه‌ها و outgroups ، انصاف و عدالت همگی تعیین‌کننده رفتار دولت هستند . در حالی که برخی از Constructivists قبول می‌کنند که دولت‌ها علاقه‌مند ، فعالان منطقی هستند ، تاکید می‌کنند که هویت‌های مختلف و عقاید متفاوت تصورات ساده عقلانیت را که در آن کشورها به سادگی بقا ، قدرت ، یا ثروت را دنبال می‌کنند ، در تناقض قرار می‌دهند .

سازه انگاری نیز به نقش هنجارهای اجتماعی در سیاست بین‌المللی توجه دارد .
بعد از ماه مارس و اولسن ، Constructivists بین یک " منطق " تمایز قایل می‌شوند
" پیامدهای " - که در آن اقدامات به طور منطقی برای به حداکثر رساندن منافع یک روابط بین‌المللی انتخاب می‌شوند .
" منطق تناسب " ، که در آن عقلانیت به شدت توسط هنجارهای اجتماعی میانجی می‌شود . به عنوان مثال ، Constructivists استدلال می‌کند که نرم حاکمیت دولت عمیقا ً بر روابط بین‌الملل تاثیر گذاشته‌است و زمینه‌ای برای noninterference ایجاد می‌کند که پیش از هر تحلیل هزینه - سود ممکن است انجام شود .
این استدلال‌ها با عنوان " توضیح هم‌کاری بین‌المللی " مناسب هستند ، اما براساس نگرش‌های ساخته‌شده به جای جستجوی منطقی منافع هدف .

شاید به دلیل علاقه آن‌ها به اعتقادات و ایدیولوژی ، سازه انگاری نیز بر نقش آفرینان غیر دولتی بیش از رویکردهای دیگر تاکید کرده‌است . برای مثال ، محققان نقش فعالان فراملی مانند سازمان‌های غیر دولتی یا شرکت‌های فراملی در تغییر عقاید دولتی در مورد مسائلی مانند استفاده از مین‌های زمینی در جنگ یا تجارت بین‌المللی را مورد توجه قرار داده‌اند . چنین " کارآفرینان نرم " قادر به نفوذ بر رفتار دولت از طریق معانی بیان یا دیگر اشکال اعمال نفوذ ، ترغیب ، و شرمنده ( کک و Sikkink ) هستند .
Constructivists همچنین به نقش موسسات بین‌المللی بعنوان بازیگر در سمت راست خود اشاره کرده‌اند . در حالی که نظریه‌های institutionalist ، به عنوان مثال ، موسسات را تا حد زیادی به عنوان ابزارهای منفعل کشورها نگاه می‌کنند ، سازه انگاری می‌گوید که بروکراسی‌های بین‌المللی ممکن است به دنبال منافع خود باشند ( مثل تجارت آزاد یا حفاظت از حقوق بشر ) حتی علیه خواسته‌های ایالات‌متحده که آن‌ها را ایجاد کرده‌است ( بارنت و Finnemore ) .

دانلود پی دی اف جزوه