انقلاب های رنگی
پس از پايان جنگ سرد و فروپاشي بلوك شرق، كشورهاي بلوك مذكور با خروج از سيطره كمونيست اين بار به دام اقتدارگرايي گرفتار شدند، چنين كشورهايي اولين هدف انقلاب هاي رنگي واقع شدند، هدف اصلي اين انقلاب ها حذف كامل دو مانع بزرگ هژموني آمريكا بر جهان يعني چين و روسيه است، اين تلاش ها در غالب يك جنگ سرد غيرايدئولوژيك همچنان در جريان است و هنوز نتيجه نهايي خود را آشكار نساخته است.
تمامي دگرگوني هاي سياسي كه از آنها با نام انقلاب هاي رنگين ياد مي شود، واجد ويژگي هاي پيوسته و همگون در علل و شكل تحولات مي باشند، كه ذيلاً به آنها اشاره مي شود:
1. تمامي آن ها (به جز قرقيزستان) بدون استفاده از ابزارهاي خشونت آميز و طي راهپيمايي خياباني پيروز شدند.
2. تمامي اين تحركات با شعارهايي مبتني بر دموكراسي خواهي و ليبراليسم انجام گرفتند.
3. نقش دانشجويان و نهادهاي غيردولتي(NGOs)در بروز آنها پررنگ بود.
4. دليل اصلي وقوع انقلاب وجود خصوصياتي چون اقتدارگرايي، فقدان چرخش نخبگان، ناكارآمدي در حل مشكلات عمومي و عدم مقبوليت عمومي حكومت وقت بود و جرقه انقلاب به دنبال بروز خطايي از سوي حكومت، نظير تقلب در انتخابات روشن شده بود.
5. تحركات انقلابي به طور مستقيم يا غير مستقيم مورد حمايت آمريكا و اروپاي غربي بود.
انقلاب هاي رنگي مهمي كه در اين راستا اتفاق افتادند عبارتند از:
انقلاب پنجم اكتبر، در ۵ اكتبر ۲۰۰۰ (ميلادي) اسلودان ميلوسوويچ، رئيس جمهور وقت صربستان، در ميان تظاهرات و اعتراضات صدها هزار نفر در بلگراد مجبور به استعفا شد.
انقلاب گل رز : پس از تقلب گسترده در انتخابات پارلماني گرجستان در سال ۲۰۰۳ (ميلادي)، اعتراضات عمده مخالفين ادوارد شواردنادزه به رهبري ميخاييل ساكاشويلي آغاز شد و در ۲۳ نوامبر همان سال منجر به كناره گيري شواردنادزه از قدرت و آغاز حكومت ساكاشويلي (با لقب دن كيشوت گرجستان) شد.
انقلاب نارنجي : مسموم شدن ويكتور يوشچنكو در جريان مبارزات انتخاباتي چهارمين دوره انتخابات رياست جمهوري اوكراين در سال ۲۰۰۴ (ميلادي) و احتمال دست داشتن ويكتور يانوكوويچ رقيب سرسخت يوشچنكو در اين قضيه آتش انقلاب نارنجي اوكراين را برافروخت. پس از ۶ روز تظاهرات حاميان يوشچنكو پارلمان اين كشور نتيجه انتخابات را (كه يانوكوويچ نامزد مورد حمايت روسيه را برنده اعلام مي كرد) مخدوش و ملغي اعلام كرد و با برگزاري مجدد انتخابات ويكتور يوشچنكو با كسب ۵۲ درصد آرا قدرت را در دست گرفت.
انقلاب گل لاله ، انتخابات پارلماني ۲۷ فوريه ۲۰۰۵ (ميلادي) در قرقيزستان پس از تعطيلي برخي روزنامه ها و ايستگاه هاي راديويي مخالفين انجام گرفت كه در جريان آن حاميان عسگر آقايف به پيروزي چشمگير و قاطعي دست يافتند. در پايان دور دوم رأي گيري در ۱۳ مارس سازمان امنيت و همكاري اروپا روند انتخابات را با نقايص فراوان توصيف كرد؛ در حالي كه سازمان دولت هاي مشترك المنافع (نزديك به روسيه) رأي گيري را آزادانه خواند.
اولين اعتراضات به روند برگزاري انتخابات از شهرهاي جنوبي كشور آغاز شد، ۲۱ مارس ۲۰۰۵ آقايف تحت فشار افكار عمومي دستور بررسي تخلفات احتمالي را صادر كرد و در روز ۲۴ مارس در جريان اولين تظاهرات بزرگ مردمي در بيشكك (پايتخت)، دولت با حمله مردم به ساختمان اصلي اش سرنگون شد و آقايف به همراه خانواده اش به وسيله يك بالگرد به قزاقستان و سپس به روسيه گريختند و «انقلاب گل لاله» كه به واسطه وقوعش در فصل بهار اين عنوان را بر خود داشت به پيروزي رسيد.
بنيادهايي كه براي تحقق چنين انقلاب هايي فعاليت دارند عبارتند از: بنياد سوروس، بنياد جامعه باز، بنياد ملي دموكراسي، بنياد كارنگي و بنياد ويلسون. افراد و شخصيت هايي كه با اين گونه انقلاب ها مرتبط بوده اند نيز عبارتند از:
جرج سوروس، اندرو كارنگي، اسلوبدان ميلوسوويچ، ويكتور يوشچنكو، ويكتور يانوكوويچ، ادوارد شواردنادزه، ميخاييل ساكاشويلي، عسگر آقايف، قورمان بيك باقيف.
تحركات براي انقلاب مخملي در ايران
تحركات براي تحقق انقلاب رنگي در كشورهاي ديگر به ويژه كشورهاي خاورميانه وجود دارد. يكي از كشورهاي هدف انقلاب رنگي، كشور لبنان است كه زمينه سازي براي انقلاب رنگي در لبنان همزمان با فشار بر سوريه براي خروج از اين كشور بوده است. اين انقلاب با عنوان «انقلاب سرو» ناميده شده است. يكي ديگر از كشورهاي هدف، ايران است. براي نخستين بار تهديد به انقلاب مخملي در ايران از سوي يك جناح سياسي و در آستانه انتخابات مجلس ششم مطرح شد. اقداماتي چون تحصن و استعفاي دسته جمعي برخي نمايندگان و مديران كه با واكنش سريع رئيس مجلس وقت و رئيس جمهور سابق مواجه شد در همين راستا صورت پذيرفت. اما بي اعتنايي بدنه اجتماعي و ناآگاهي جناح افراطي از ظرفيت اجتماعي خود موجب شد اعتنايي از سوي جامعه به اين اقدامات رخ ندهد. اجرايي كردن اين پروژه براي انتخابات رياست جمهوري نهم نيز در دستور كار قرار گرفت، اما شكاف عظيم جناح فوق با بدنه اجتماعي موجب ناكامي دوباره اين پروژه شد.
آخرين تحركات براي انقلاب رنگي در ايران، توسط بنياد سوروس با واسطه افرادي چون هاله اسفندياري، كيان تاجبخش و رامين جهانبگلو انجام شد. بنياد سوروس ، با نام اصلي بنياد جامعه باز متعلق به يك يهودي ميلياردر به نام "جرج سوروس" مي باشد. وي يك يهودي مجاري تبار آمريكايي است كه سال هاي متمادي با تشكيل يك شركت سرمايه گذاري و يك سازمان مطالعاتي حقوق بشر، به انجام اموري چندمنظوره مبادرت كرده است. هدف اين مؤسسه، آن طور كه خود عنوان مي كند ايجاد و حفظ ساختارها و نهادهاي جامعه باز است. خود مؤسسه و رسانه هاي غربي، فعاليت بنياد مذكور را از كمك انسان دوستانه گرفته تا بهداشت عمومي و رعايت حقوق بشر و اصلاحات اقتصادي عنوان مي كنند، ولي عده اي به خاطر دست داشتن اين مؤسسه در انقلاب هاي رنگي، هدف اين مؤسسه را براندازي نرم و خاموش كشورهاي مختلف مي دانند. سوروس در بيش از ۳۰ كشور جهان از جمله جمهوري هاي آذربايجان، ارمنستان، ازبكستان، اوكراين، تاجيكستان، روسيه، گرجستان، قرقيزستان، قزاقستان و مولداوي داراي نمايندگي هاي فعال است. بنياد سوروس با فعال كردن مراكز مطالعاتي در كشورهاي مختلف و سپس با ارزيابي مخالفان دولت مركزي و حمايت از مطبوعات مخالف دولت، زمينه را براي انقلابي آرام و به شكست كشاندن دولت و يا حكومت فراهم مي نموده است. عمده ترين فعاليت اين بنياد در حوزه كشورهاي آسياي ميانه و قفقاز است.
بنياد سوروس از مؤسسات و مراكزي كه به دنبال ايجاد «نافرماني مدني» در جمهوري اسلامي ايران هستند، حمايت مي كند. مهم ترين مورد آن، حمايت و پشتيباني بنياد سوروس از مركز آمريكايي "ويلسون" است كه «هاله اسفندياري» از مديران بخش خاورميانه اي آن مي باشد. طبق اعتراف اسفندياري، بنياد سوروس با حمايت از برنامه خاورميانه اي مركز ويلسون، به دنبال ايجاد يك شبكه ارتباط غير رسمي در ايران در جهت عملي نمودن اهداف براندازي نرم بوده است.
كيان تاجبخش مدير و نماينده بنياد آمريكايي سوروس در ايران اجرايي كردن اهداف بنياد سوروس را از طريق راه اندازي كارگاه هاي مطالعاتي با حضور دانشجويان و جوانان و تدريس اصول و مباني شبكه سازي اجتماعي به مثابه اصلي ترين مبناي براندازي نرم حكومت ها دنبال نموده است. وي از سال 1383 با حضور در كلاس هاي "جامعه شناسي شهري" پيرامون كيفيت "شبكه سازي اجتماعي" در مقام يك "سرمايه اجتماعي" سخنراني كرده است. "كيان تاجبخش" با چاپ كتاب "سرمايه اجتماعي اعتماد، دموكراسي و توسعه" در مهرماه 1385 كه يك نظريه اجتماعي و استراتژيك و الگويي ساختاري را براي سرمايه هاي پنهان براندازي نرم صورتبندي مي كند، نسخه ايراني انديشه هاي براندازانه فرانسيس فوكوياما را در اين حوزه به ادبيات شبه روشنفكري ايران وارد كرده است. همگام با طرح "شبكه سازي" و "نهادسازي" اجتماعي بنياد جرج سوروس يهودي در ايران، "كيان تاجبخش" حضوري پررمز و راز در حلقه هاي فرهنگي و هنري نيز دارد. از اظهارنظرهاي عجولانه و تند مقامات كاخ سفيد و رسانه هاي متعلق به آنها به نظر مي رسد كه اين روزها، زمان تعيين كننده اي براي جريان حامي براندازي نرم جمهوري اسلامي ايران بوده است. خشم مقامات آمريكايي از دستگيري حلقه هاي زنجيره بنياد سوروس در ايران نشان مي دهد كه دولت جمهوري اسلامي ايران، نقطه اميد ايالات متحده را كه موفقيت تمام سياست هايش (از قبيل ايجاد فشار رواني بر مردم و القاي ناكارآمدي دولت، خالي كردن صحنه از حضور مردم در بحث هسته اي، بزرگنمايي مشكلات معيشتي مردم و تحقير نمودن دستاوردهاي اقتصادي، جنجال آفريني هاي صنفي در دانشجويان، معلمان، كارگران و زنان و القاي وجود مشكلات دهشتناك حقوق بشري) معطوف به آن شده بود، كور كرده است؛ چرا كه هركدام از اين موارد نياز به وجود شبكه سازي هاي اجتماعي و حمايت هاي كلان مالي از آنها داشته است.
به جهان علوم سیاسی خوش آمدید