کمپین اعتراضی دانشجویان علوم سیاسی به دفترچه آزمون استخدامی کشور در بهمن 97

#اطلاعیه_مهم

اغلب دانشجویان علوم سیاسی با آرزوی دپیلمات شدن و جا گرفتن در بدنه اجرایی کشور وارد این رشته میشوند. ولی پس از اتمام تحصیلات خود، متوجه می شوند که تنها با یک رویا در این مدت مواجه بوده اند زیرا مسئولین کشور دانشجویان و فارع التحصیلان این رشته را به صورت کامل طرد کرده اند.
بنابراین اتحادیه انجمن های علمی دانشجویی علوم سیاسی در نظر دارد تا در نامه ای، درخواست دانشجویان را به سمع و نظر رئیس جمهور برساند.
برای پیوستن به کمپین اعتراضی، میتوانید وارد گروهی شوید که لینک آن مندرج است.

https://t.me/joinchat/BKhmaRaOxXyIWbzyOA-n5Q

برای ورود به گروه تلگرامی اینجا را کلیک کنید

دانلود نخستین فصلنامه پولتیک اتحادیه انجمن های علوم سیاسی کشور-96

دانلود فصلنامه اتحادیه انجمن های علمی علوم سیاسی

نمای کلی از فرصت های موجود بازار کار در علوم سیاسی و روابط بین الملل

فرصت های بازار کار در تمامی گرایشات علوم سیاسی و روابط بین الملل

دانلود منبع

 دانلود مجموعه کامل مقالات علمی در مورد رشته علوم سیاسی

موضع کشورهای عضو برجام در مورد توافق هسته ای جمهوری اسلامی ایران+pdf

دانلود مجموعه مقالات علمی پژوهشی از مواضع کشور های عضو برجام

 

*مواضع های اتحادیه اروپا  دانلود

*مواضع های کشور آمریکا    دانلود

*مواضع های کشور روسیه   دانلود

*مواضع کشور چین          دانلود

*مواضع های کشور ایران   دانلود

-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

کاری از واحد رسانه انجمن علمی علوم سیاسی دانشگاه یاسوج

مصاحبه دانشکده روابط بین الملل وزارت امور خارجه سال ۹۷

Ahmad Bagheri:

دلیل درخواست مکرر دوستان، این پست به صورت کامل در مورد آزمون مصاحبه و ارائه یک سری نمونه سوالاتی است که در روز مصاحبه از شما پرسیده خواهد شد.

 

 

 

 

 

سوالات ابتدایی در جلسه مصاحبه دانشجویان

 

ارائه معرفی به صورت کامل از خود و خانواده ؟***

 

درصورتی که از رشته ای غیر مرتبت هستند(لیسانس علوم سیاسی ندارند) با چه هدفی کنکور ارشد علوم سیاسی و روابط بین الملل شرکت کردید ؟چرا همان رشته سابق خود را ادامه ندادید؟***

 

علت انتخاب کردن این دانشکده برای ادامه تحصیل؟***

 

معمولا اوغات فراغت خودتان را چگونه می گذرانید؟***

 

چه کتاب هایی رو مطالعه می کنید؟(درسی و غیر درسی)آخرین کتابی که خواندید چه بوده است؟آخرین مقاله یا تحقیقی که نوشتید درمورد چه موضوعی بوده است؟***

 

سوالات علمی(ویژه دیپلماسی)

 

در مورد دیپلماسی چه اطلاعاتی دارید ؟ ویژگی یک دیپلمات خوب چیست؟ فرق دیپلماسی و سیاست خارجی رو توضیح دهید؟دپیلماسی سنتی با دیپلماسی نوین دارای چه تفاوت هایی هستند؟آیا ایران در اشاعه دیپلماسی عومی موفق بوده است؟***

 

سوالاتی در مورد تاریخ رابط بین الملل (به عنوان مثال توضیح سیستمم دلکسه به صورت کامل؟ علت وقوع جنگ جهانی دوم؟ نام بردن کنفرانس های مهم تاریخ روابط بین الملل؛سوالاتی درمورد علت وقوع جنگ سرد و علت پایان یافتن آن).

 

سوالاتی در مورد اصول روابط بین الملل (به عنوان مثال رئالیسم تدافعی چه تفاوتی با رئالیسم تهاجمی دارد؟ توضیح مکتب سازه انگاری؟ بنیان گذار مکتب سازه انگاری؟تفاوت واقع گرایی و آرمان گرایی درچیست؟).

 

سوالاتی از حقوق بین الملل به عنوان مثال سوالاتی در مورد حقوق دریاها(دریای سرزمینی , فلات قاره و... توضیح دهید) ؛ درمورد روابط دیپلماتیک و کنسولی (کاپیتولاسیون چیست؟آیا کماکان آن برقرار است؟).

 

سوالات علمی (ویژه مطالعات منطقه ای)

 

سوالاتی درباره منطقه خاورمیانه(به عنوان مثال منطقه خاورمیانه به کدام منطقه اطلاق می شود و شامل چه کشورهایی هست؟سال تاسیس اسرائیل و بنیانگذار آن؟) و دیگر مناطق (اوراسیا:مثلا اصلاحات پروستریکا و گلاسنوست توسط کدام رئیس جمهور و به چه علت انجام گرفت ؟).

 

سوالاتی از سازمان های بین المللی(مثلا نام بردن ارکان سازمان ملل متحد و توضیح مختصری در مورد آنها؛معرفی دبیرکل های سازمان ملل؛ مقر سازمان های بین المللی و منطقه ای )؟

 

سوالاتی در مورد اقتصاد (مثلاتورم و رکود اقتصادی چیست؟اقتصاد تک محصولی چیست؟تفاوت اقتصاد چین با کشور ایران؟رشد اقتصادی با توسعه اقتصادی چه تفاوت هایی دارند).

 

سوال در باره اصول روابط بین الملل(تعریف تاکتیک و تعریف استراتژی و تفاوت این دو با یکدیگر،پرسیدن نام آثار کلاسیک مثلا کتاب شهریار نوشته کدام نظریه پرداز بوده است؟)

 

سوالاتی در مورد نظر شمادر مورد هدف مندی یارانه ها در ایران  و تحریم هایی که علیه ایران صورت گرفته است؟***

 

پرسیدن سوال در مورد کشورهای همسایه ایران ؛ پایتخت کشور ها و سوالاتی در مورد مقامات سیاسی کشورهای مختلف(مثلاوزیر خارجه عراق چه کسی هست؟)***

 

 

 

سوالات عقیدتی سیاسی(عمومی)

 

سوالاتی در باره تحولات مهم اخیر در روابط بین الملل:به عنوان مثال برداشت و تحلیل شما از تحولات سوریه، تحولات اخیر رخ داده در کشور اوکراین و...  ؟***

 

نظرشما در باره مذاکرات هسته ای ایران و گروه 5+1 چیست؟موافق یا مخالف این توافق نامه هستید؟***

 

ذکر تفاوت اصلاح طلب ها و اصول گرایان؟

 

باز کردن قرآن از وسط و روخوانی آن در حد چندین آیه.***

 

سوالاتی در باره اصول دین و فروع دین (نماز و روزه واحکام ....).***

 

سوالاتی در مورد سینمای آمریکا و . . .

 

 

 

 

 

امکان اینکه  برخی سوالات ویژه دیپلماسی از دانشجویان مطالعات منطقه ای پرسیده شود و بالعکس هم هست.

 

سوالات فوق صرفا جهت آشنایی دانشجویان با سبک سوالاتی که توسط مصاحبه کنندگاه پرسیده می شود آورده شده است و نباید انتظار آن را داشت که همین سوالات در روز مصاحبه از شما پرسیده خواهد شد.

 

نکته پایانی اینکه مسلط و روان پاسخ دادن به سوالات و نیز صادقانه جواب دادن به سوالات برای اساتید مصاحبه کنند بسیار مهم می باشد.

 

در مورد گرایش دیپلماسی در مقطع ارشد چند نکته میخوام مطرح کنم این گرایش در دو دانشگاه موجود اولی باهنر کرمان هستش که هم شبانه داره و هم روزانه گرایش دیپلماسی در دانشگاه باهنر کرمان زیر گرایشی نداره و صرف دیپلماسی هستش ، این گرایش در دانشکده روابط بین الملل هم موجود که به چندین زیر گرایش تقسیم میشه از جمله گرایش  حقوق بین الملل، در دانشکده روابط علاوه بر دروسی که وزارت علوم برای این گرایش مشخص کرده و دانشگاه باهنر هم طبق اون نظام نامه عمل میکنه برخی دروس اختصاصی که مربوط به هر زیر گرایش میشه رو ارائه میده و البته دروس دیگه که مربوط به وزارت خارجه هستش و دانشجو رو آماده کار در وزارت خارجه میکنه مثل فن مذاکره، در دانشکده روابط برخی کارگاه های تخصصی برگزار میشه که مربوط به این رشته میشه

اما در مورد دکتری و آینده تحصیلی معمولا دانشجو های دانشکده روابط بعد از فارغالتحصیل شدن منتظر استخدامی میشن و بعد از استخدامی دیگه علاقه ای به ادامه تحصیل ندارن برخی ها یا امریه وزارت میشن و نمیتونن ادامه بدن و بعضا هم چون متاهل هستن ادامه نمیدن برخی دیگر هم هستن که ادامه میدن ، اونایی که تحصیل رو ادامه میدن چند دسته هستند یا تغییر رشته میدن و حقوق بین الملل میخونن برای این کار پایان نامه خودشون راجع به حقوق بین الملل مینویسن و در طول تحصیل مقالات مربوط به این حوزه رو مینویسن ، برخی هم در علوم سیاسی و دانشگاه امام صادق ادامه تحصیل میدن ، تعداد خیلی کمی هم هستن که قید استخدامی و تحصیل در ایران رو میزنن و میرن خارج از کشور برای ادامه تحصیل 

البته دکتری دانشگاه های دیگه هم امکان پذیر هستش

اما در مورد بازار کار ، به جز اوناییکه در دانشکده خوندن کار مرتبط کمتر پیدا میشه و مثل بقیه گرایشات علوم سیاسی باید در جا های مختلفی کار کنن ، یا اینکه دکتری رو هم بخونن دانشگاه امام صادق که خیلی سخت تر از پذیرش دانشکده روابط هست و بعد از این وارد دستگاههای دولتی بشن که یک روند فرسایشی داره

 

سلام دوستانی که قصد شرکت در آزمون ارشد و قبولی در دانشکده روابط بین الملل وزارت خارجه دارند به دو نکته مهم توجه داشته باشند ،ظرفیت دانشکده روابط سال آینده 55 نفر خواهد بود ،

20 نفر گرایش دیپلماسی و سازمانهای بین المللی

20 نفر گرایش مطالعات منطقه

15 نفر گرایش روابط بین الملل.

سال آینده دانشکده پذیرش در رشته مطالعات شبه قاره هند نخواهد داشت

مهارت های کاربردی و آینده دانش آموختگان علوم سیاسی در ایران  

 

شبهه ناکارآمدی علوم سیاسی و همچنین نامعلوم بودن آینده کاری و شغلی این رشته از پرکاربردترین شبهات پیرامون علوم سیاسی در ایران است.دانشجویان علوم سیاسی از بدو ورود به این رشته دچار نوعی دوگانگی و سردرگمی در ادمه تحصیل را تجربه می کنند؛به عبارتی دقیق تر آنچه که دانشجوی علوم سیاسی در دوران تحصیل می آموزد با بازار کار همخوانی ندارد و از طرفی بی برنامگی در تدوین نقشه راه علوم سیاسی در ایران بر این معضلات افزوده شده است.

آنچنان رویکرد مدرک گرایی رو به فزونی رفته که دانشجویان با هدف گذاری،دانش گرایی و آگاهی های سیاسی و آموزشی رشته خود بیگانه هستند،این نوع بینش کج اندیشانه،خود به خود منجر به نوعی بی هویتی و سرخوردگی این رشته را بدنبال می آورد.

 

اما در این نگارش کوتاه،نگاهی متفاوت و واقع گرایانه به این معضل شده و بدنبال راه برون رفتی برای آن دسته از دانشجویانی است که قصد موفقیت در این رشته چالش برانگیز را در آینده دارند خواهد بود.

در این بین دانشجویان و از جمله دانشجویان علوم سیاسی در کشور ،متاسفانه یکی از بیماری های ما،بدبینی و عدم امید به آینده است،بطوری که خود را از قبل محکوم به شکست می دانند.اگر خود را از پیش باخته بدانید قطعا در عمل شکست خواهید خورد،ما باید جنبه مثبت اندیشی و امیدواری را در خود تقویت کنیم.انسانی که نا امید،افسرده ،منفی باف و منفی نگر است نمی تواند در آینده به موفقیت برسد.

اما آن چیزی که محرکه اصلی دانشجویان علوم سیاسی برای موفقیت در آینده پیش روی خود باید احساس کنند ،مقوله مهارت آموزی است.آنچه که تفاوت و تمایز را بین دانش آموختگان در عرصه بازار کار نمایان می کند؛مهارت هایی است که در دوران دانشجویی کسب کرده و به عنوان امتیازی ویژه در اولویت هر نوع گزینش استخدامی قرار خواهد گرفت.

نگارنده بر این عقیده است دانشجوی علوم سیاسی که مهارت آموزی حوزه عمومی و تخصصی را فرا گرفته و حرفه ی دانش علم سیاست را همراه خود یدک می کشد و با این وجود نتواند به موفقیت نسبی در آینده برسد در با سواد بودن خود باید تردید روا داشت.

آنچه که در ادامه به آن اشاره خواهد شد موضوعاتی است که هر چند آشنایی سطحی با آن داشته ایم اما از اثر گذاری ویژه در موفقیت زندگی مان غافل مانده و به صرف مدرک گرایی دل خوش کرده ایم.

دانشجویانی که بدنبال کسب مهارت آموزی هستند بدانند که همه دانشجویان مدرک خواهند گرفت اما برتری و امتیاز ویژه هر فرد در آینده کسب مهارت خواهد بود و آنچه شما را چند پله به موفقیت نزدیک خواهد کرد مهارت آموزی ها است.در ادامه بصورت مختصر به آنچه که دانشجوی علوم سیاسی باید خود را به مهارت های کاربردی مجهز نماید اشاره می کنیم:

در حوزه عمومی مهارت های کاربردی که پایه و اساس هر کنش و فعالیت علمی بر میگردد و همه ی جوانب زندگی آدمی را تحت تاثیر خود قرار می دهد و در موفقیت در آینده بسیار حائز اهمیت تلقی می شود برای مثال می توان چند نمونه را نام برد:

مهارت های کامپیوتری،مهارت فن بیان،مهارت خوب نوشتن،مهارت سخنرانی،مهارت تسلط زبان انگلیسی

و در حوزه مهارت های تخصصی می توان به موارد ذیل در حوزه علوم سیاسی اشاره کرد:

مهارت روزنامه نگاری،مهارت روش تحلیل سیاسی،مهارت روش مطالعه متون تاریخی و سیاسی،مهارت ترجمه متون سیاسی،مهارت مقاله نویسی مهارت ارتباط و تعامل مستمر با نهاد های سیاسی و اجتماعی،مهارت سیاسی شدن(مشارکت سیاسی)فعالیت در احزاب و...

در پایان نگارنده یادآوری می کند که شیوه استخدامی ها،نظام آموزشی در‌کشور،نقش سیاست گذاران ذی ربط در تدوین سیاست های استخدامی و آموزشی در بازار کار دخیل خواهند بود، همچنین قابل ذکر است که تا احساس نیاز به این رشته در کشور شکل نگیرد و به عرصه کاربردی و تاثیر گذاری در عرصه های اقتصادی ،اجتماعی و فرهنگی توجه ویژه نشود همچنان این رشته در بحران بیکاری دست و پنجه نرم خواهد کرد،اما فراموش نکنیم که مهارت آموزی های کاربردی  در این بحران ها و معضل های حال حضر تاثیر گذاری خاص خود را خواهند داشت.

 

احمد باقری بیرمی-دانشچوی کارشناسی علوم سیاسی دانشگاه یاسوج

اولین نشست شورای مرکزی انجمن با دانشجویان علوم سیاسی

 

به گزارش روابط عمومی انجمن علوم سیاسی،در نشست صمیمی که شورای مرکزی انجمن با دانشجویان برگزار شد دبیر و شورای مرکزی به شرح وظایف کمیته ها پرداختند.

در این نشست دبیر انجمن علوم سیاسی در مورد برنامه های انجمن گفت:«انجمن علمی علوم سیاسی رویه ی جدید و ایده پردازی  در پیش گرفته و با برنامه ریزی دقیق در جهت آموختن مهارت ها و افزایش آگاهی همه جانبه علمی دانشجویان فعالیت می کند.

 

صابری نیک همچنین به تفاوت انجمن های علمی با تشکل ها و انجمن های دیگر در دانشگاه افزود:«تفاوت اصلی انجمن های علمی با سایر تشکل ها و کانون ها رویه ی علمی-آموزشی است که بدون هیچگونه جهت گیری خاص سیاسی دنبال می کند و از پرداختن به حواشی ها بجد حلوگیری می کند.

 

وی در رابطه با همکاری با دانشجویان دانشگاه یاسوج با انجمن علمی اضافه کرد:«هیچگونه محدودیتی برای همکاری و مشارکت دانشجویان در برنامه ها نداریم و کسانی که در زمینه های مختلف علمی علاقمند به همکاری هستند استقبال می کنیم.

 

در ادامه برنامه ،دبیر کمیته رسانه و ارتباطات در رابطه با خبرسانی انجمن علمی گفت:«برنامه های انجمن که نیاز اساسی دانشجویان را برآورده می کند و فضای نشاط علمی نتیجه آن خواهد بود دنبال می شود و تمامب برنامه ها در کانال تلگرامی و تارنمای اینترنتی انجمن درج می شود.

 

باقری در زمینه ارتباطات انجمن های علمی با انجمن های درون دانشگاهی و برون دانشگاهی را عملکردی ضعیف و خود سرانه خواند و افزود:«متاسفانه انجمن های علمی ارتباط مستمری با انجمن های دیگر ندارند و عامل اصلی عدم انتقال تجربیات در بهبود کمی و کیفی برنامه ها است.به همین منظور انجمن علمی علوم سیاسی دانشگاه یاسوج با اتحادیه انجمن های علمی علوم سیاسی کشور ارتباط مستمر دارد و بدنبال ارتباط گیری با سایر انجمن ها در سراسر کشور می باشد.

وی همچنین در ارتباط با همکاری اساتید گروه علوم سیاسی افزود:«خوشبختانه جلسه ای که با استاد مشاور علوم سیاسی داشتیم ،نظر بر این شد که اساتید در حد توان مشارکت کاملی در روند اجرایی کردن برنامه های علمی داشته باشند و از تجربیات علمی آنها استفاده شود.

در ادمه دبیر کمیته امور دفتری به شرح وظایف خود در انجمن پرداخت و گفت:«متاسفانه انجمن های علمی در ابتدای شروع برنامه ها هیچگونه آشنایی با گزارش نویسی و مستند سازی ندارند و روند های انجمن ها در داشتن پایگاه اطلاعاتی جامع بی هدف دنبال می شود.به همین منظور انجمن علمی علوم سیاسی بدنبال گزارش نویسی و ثبت گزارشات در پایگاه داده ای خواهد بود و تمامی برنامه های انجمن بصورت مستند در سیستم ثبت و آرشبو سازی می شود.

وی در ادامه صحبت های خود در ارتباط با دسترسی آسان به اطلاعات سیاسی،برای اولین بار در ایران،انجمن بدنبال پایگاه اطلاعاتی جامع برای دانشجویان علوم سیاسی است که شامل مستند های سیاسی،فیلم های سیاسی،کتاب های درسی و سیاسی،منابع کارشناسی ارشد علوم سیاسی و مقالات علمی پژوهشی خواهد بود.

 

دبیر کمیته علمی پژوهشی در ارتباط با عدم خلاقیت و توجه به ایده پزدای در برنامه های علمی افزود:«آنچه که برای دانشجوی علوم سیاسی ضروری است را با خلاقیت لازم در کارگاه های آموزشی و سمینار های علمی اجرایی کرد تا در فصای عملی بنیه علمی دانشجویان تقویت شود.وی از همه ی دانشجویان برای مشارکت در ارائه نظرات و پیشنهادات خود افزود:«نشریه علمی انجمن برای مهارت نویسندگی و تحلیل سیاسی دعوت بعمل می آید تا در جهت یادگیری مهارت ها تجربه خوبی در زمینه تحلیل های سیاسی داشته باشند.

 

در پایان جلسه فرم عضویت در انجمن به دانشجویان داده شد تا براساس علاقمندی خود با کمیته ها علمی همکاری داشته باشند.

ما نیازمند یک انقلاب بوروکراتیک هستیم!

آیین رونمایی از مستند «فراموش شده ها» در دانشگده مدیریت دانشگاه تهران برگزار شد.

فضلی نژادگفت: ما که صبح تا شب همه را محاکمه می کنیم و همه چیز را به گردن حاکمیت و دولتها و تاریخ می گذاریم باید کمی هم به خودمان نگاه کنیم که ما چگونه انسان هایی بودیم در عرصه عمومی چقدر قاعده مند، متعهد و تلاشگر بوده ایم؟ چرا در رفتار ما تاثیر از آن منطق رفتار اسلامی مشاهده نمی شود؟

فضلی نژاد افزود: البته این راه نیست که بگوییم جمهوری اسلامی به بن بست رسیده است. جمهوری اسلامی برای ما یک معبر است نه مقصد! ما در گام های نخسین ما در مقابل شرق و غرب قرار داریم. نظام انگلستان که بعضی تماما مورد مقایسه با ایران قرار می دهند، 400 سال قدمت دارد. ما تنها 38 سال از عمر نظام سیاسی مان گذشته است. از 1686 که انقلاب انگستان را داریم که این انگلستان از آن شروع کرده اما ما یک دهم آن مسیر را تازه طی کرده ایم. ما نمی توانیم کارنامه انسان یک ساله را با انسان ده ساله مقایسه کنیم.

این پژوهشگر سیاسی اجتماعی در ادامه به بی تفاوتی نسبت به مسائل پیرامونی اشاره کرد و گفت: یک مشکل ما در دیوان سالاری مان آن است که به مسائل توجه نمی کنیم تا آنکه تبدیل به یک خطر امنیتی بشود. ما به آسیب های اجتماعی توجه نکردیم تا آنکه امروز آسیب های اجتماعی تبدیل به بحران های امنیتی شده است که مبادا موجودیت نظام به خطر نیفتد، که اگر موجودیت نظام به خطر نمی افتاد باز هم کسی به این مسائل توجهی نداشت در حالی که ده دوازده سال پیش ما این حرف ها را زدیم و آن موقع هم گفتند تو سیاه نمایی می کنی!

فضلی نژاد در جمع بندی بحث گفت: ما نیازمند یک انقلاب بوروکراتیک هستیم که جریان اجتماعی انقلاب می تواند به آن دست بزند، جریان اجتماعی که طعم فعالیت جهادی را چشیده و مثل سازندگان این مستند از نگاه نزدیک با درد و مشکلات مردم آشناست.

گفتنی است مستند «فراموش شده ها» به کارگردانی میکائیل دیانی و تهیه کنندگی محمدرضا کردلو محصول سازمان هنری رسانه ای اوج است که در هفتمین دوره جشنواره مردمی فیلم عمار توانست فانوس بخش نقد درون گفتمانی را از آنِ خود کند.

کاربردی سازی علوم سیاسی/احمد باقری بیرمی

 

💠 کاربردی سازی علوم سیاسی؛

یکی از راه های حل بحران بیکاری علوم سیاسی در ایران

 

 

 یکی از نقصان های قابل توجه رشته علوم سیاسی و سیل بحران بیکاری و احساس بی هویتی نسل تحصیل کرده جوان ما،فارغ از معضلات غیر کتمان موجود جامعه ومشکلات سیستمی ساختاری و عملکردی دستگاه های متولی امر، این نکته قابل توجه است که یکی از دلایل این نابسمانی ها در علوم سیاسی، عدم توجه به روز آمد بودن دروس تدریسی است.به عبارتی دیگر،نیاز و خواست جامعه و از طرفی مشکلات و کاستی های موجود ،گریبان گیر حوزه های مختلف نظام سیاسی کشور با آموختگی های دانشگاهی ما،انطباق سازی،کارشناسی سازی و تخصصی سازی نشده است؛بلکه آموزش علوم سیاسی در ایران به تقلیل رویکرد انتزاعی صرف تصور ذهن و غیر عینیت یاب خلاصه می شود؛ که قابل همسان سازی با نیاز های امروزی را نداشته است یعنی علوم سیاسی درصدد یاددهی تخصص لازم و کارآمد برای جذب در بازار کار در حوزه های مختلف و تخصصی پیش نرفته است.البته نمی توان کاستی های کیفی و یادگیری دانشجویان را هم در نطام آموزشی نادیده گرفت اما بخشی از این خلأ ها به خود انسان هم متوجه می شود.

 

📌برای مثال آموزش دانشجوی علوم سیاسی با وسایل ارتباطی روز ،نرم افزاری و علوم کامپیوتری،آموزش فنون فن بیان سیاسی،آموزش داده پردازی(ایده سازی)،آموزش کاربردی سازی و علومی از این دست،به دانشجویان انتقال داده نشده است،بلکه عالمان علوم سیاسی با دروس تدریسی غیرفعال بعنوان عدم فعلیت رسانی و ایده پردازی ها،به محاق و پسماند ذهن خاک خورده انسان تبدیل شده است و صرفا به یک سری اطلاعات و داده های مبنایی تبدیل شده است که قابل رفع مشکلات و شناخت و درک صحیح ایده پردازی و کاربردی سازی آموخته ها در برابر نیاز های واقعی و صادق جامعه نداشته و نخواهد داشت.

 

📝احمد باقری بیرمی

 

آسیب شناسی علوم سیاسی در ایران

کانال دانشجویان علوم سیاسی یاسوج

✅تنها کانال جهت بررسی و نقد علمی رشته علوم سیاسی در ایران

 

@sourcepolicy

 

💠کانال «دانشجویان علوم سیاسی-یاسوج» در روند اشتراک مطالب خود به بررسی تخصصی و نقد دیدگاه ها و مشکلات پیش روی رشته علوم سیاسی در ایران می پردازد و سعی بر این است که اساتید و دانشجویان علوم سیاسی نگاهی جامع به مسائل و فراز و فرودهای این رشته در کشور داشته باشند؛همچنین در خلال بیان دیدگاه ها، رویکردی تطبیقی رشته علوم سیاسی در ایران  با کشورهای اروپایی و آمریکا بررسی خواهد شد.

 

🚩موضوعات کلی پیش رو عبارتند از:

@sourcepolicy

 

۱-آسیب شناسی علوم سیاسی در ایران

۲-آینده پژوهی در علوم سیاسی

۳-بحران های علم سیاست در ایران

۴-بومی سازی علوم سیاسی

۴-جایگاه علوم سیاسی در ایران

۵-چشم انداز های رشته علوم سیاسی

۶-کاستی های دروس رشته علوم سیاسی

۷-بررسی ماهیت رشته علوم سیاسی

۸-جایگاه علوم سیاسی در سپاه

۹-رویکرد تطبیقی رشته علوم سیاسی با کشورهای آمریکا، کانادا و چین

۱۰-نقد و بررسی کتاب «بنیادهای علم سیاست»دکتر عالم

۱۱-بازار کار و اشتغال علوم سیاسی در ایران

۱۲-بررسی و نقد تاریخ تحولات ایران و درس های اندیشه علوم سیاسی

 ۱۳-پیش درآمدی بر اسلامی سازی علوم سیاسی

۱۴-علوم سیاسی به مثابه پروژه ای میان رشته ای

۱۵-فرهنگی تخصصی علوم سیاسی در ایران

۱۶-ویژگی و گرایشات علوم سیاسی

 

و..

 

🔻موضوعات با استناد به کتب و اسناد کتابخانه و اینترنتی از قبیل مقاله ها،مصاحبه،مجلات علمی پژوهشی،یادداشت شخصی اساتید بررسی و نقد می شود.

 

🎓هدف ما:آشنایی همه جانبه و علمی دانشجویان علوم سیاسے به رشته تحصیلے خود

 

🚩این کانال را به دانشجویان و اساتید علوم سیاسے معرفی کنید:

👇👇👇👇👇👇👇

@sourcepolicy

 

دانستی علوم سیاسی

کانال دانشجویان علوم سیاسی-یاسوج:

#political_science

 

آیا می دانید:

دانشمندان سیاسےبرجسته از سراسر جهان،در سپتامبر ۱۹۴۸ در کنفرانس یونسکو،«علم سیاست» را به جای «علوم سیاسے» و برای نامیدن این رشته علمےپذیرفتند؟

 

یکی از نخستین  کاربردهای اصطلاح «علم سیاست»در دهه ۱۸۹۰ بود که دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه کلمبیا با نام «دانشکده علوم سیاسی» تاسیس شد.این دانشکده در برگیرنده رشته هایی مانند،اقتصاد،جامعه شناسی،تاریخ،مردم شناسی،آمار،حقوق عمومی،و حکومت یا علوم سیاسی بوده است.

Symour Mertin Lipest.Politics And The Social Sciences London:Oxford University Press,1969

 

📓بنیادهای علم سیاست/دکترعالم

 

🔰کانال علمےتحلیلےدانشجویان علوم سیاسے

@sourcepolicy

برای دانشجویان میان ترمی!

اصول تمرکز برای مطالعه

بیوگرافی دانشمند علوم سیاسی گابریل |آلموند

 

گابریل .ای .آلموند ، دانشمند علوم سیاسی در سطح بین المللی شناخته شده،  آلموند یکی از چهره های پیشرو در "انقلاب رفتاری" در علوم سیاسی، که بینش و یافته های جامعه شناسی، انسان شناسی، و روانشناسی  را نظم بخشید.به طور خاص وی یک پیشرو در مدرنیزه کردن زیر شاخه سیاست تطبیقی ​​ ، و پیشبرد دانش اساس فرهنگی دموکراسی و استفاده از نظر سنجی افکار عمومی برای درک جنبش های سیاسی بود

 

 

GABRIEL A. ALMOND

 

گابریل .ای .آلموند ، دانشمند علوم سیاسی در سطح بین المللی شناخته شده، ، کمتر از سه هفته مانده به تولد نود دومین سالگرد تولد خود. در 25 دسامبر 2002 درگذشت.وی درمرکز کنفرانس آسیلومار در پاسفیک گراو، کالیفرنیا، جایی که خانواده اش برای بازگشت  تعطیلات سالانه خود را جمع شده بودند. آلموند یکی از چهره های پیشرو در "انقلاب رفتاری" در علوم سیاسی، که بینش و یافته های جامعه شناسی، انسان شناسی، و روانشناسی  را نظم بخشید.به طور خاص وی یک پیشرو در مدرنیزه کردن زیر شاخه سیاست تطبیقی ​​ ، و پیشبرد دانش اساس فرهنگی دموکراسی و استفاده از نظر سنجی افکار عمومی برای درک جنبش های سیاسی بود .ریاست سابق انجمن علوم سیاسی آمریکا، به وی اختصاص داده شد ، تفکر و تلاش برای تقویت نظم و انضباط و محافظت از آن را از آنچه که او را به عنوان گرایشات منفی را می دید فوق العاده است. وی تا به پایان خلاق بود: آخرین کتاب وی، پس از مرگ او منتشر شد، از مطالعه وی درکمک به  سازماندهی آکادمی آمریکایی هنر و علوم در بنیادگرایی مذهبی بیرون آمد.

 

آلموند تحصیلات کارشناسی و کارشناسی ارشد خود را در دانشگاه شیکاگو در زمانی که بخش علوم سیاسی در خط مقدم انقلاب رفتاری بود، به پایان برد . وی با چارلز مریام، کوئینسی رایت، هارولد گوسنل، و هارولد لاسول هم دانشگاهی بود. قبل از وقوع جنگ جهانی دوم وی به مدت کوتاهی در کالج بروکلین تدریس نمود؛ در طول جنگ، وی در دفتر اطلاعات جنگ خدمت نموده اند، و پس از اتمام جنگ وی درپروژه موسسه مطالعات استراتژیک بمب شرکت نمود. وی سپس توسط ویلیام .تی. آر. فاکس به عنوان عضو گروهی ازمحصولات دانشگاه شیکاگو استخدام شد ،وی که ییل موسسه بین المللی مطالعات مرکز چنین برجسته ی در کشور نمود . در سال 1950، در یکی از چشمگیر ترین تغییرات پرسنل در تاریخ علوم سیاسی، کل تیم از دانشمندان دانشگاه ییل را به مقصد پرینستون ترک کردند. دادز، به عنوان رئیس در رأس دانشگاه پرینستون قرار گرفت ، " با از دست دادن توپ ییل و پرینستون میدان  دار بود ".متاسفانه، رئیس دادز، با افراد ذی نفوذ بخش سیاست مذاکره نمی کرد، بنابران آن یک  وصلت خوشایند مرتبی نبود. گابریل آلموند به زودی نقل مکان کرد، قبل از  مقیم شدن برای بقیه زندگی حرفه ای خود را در دانشگاه استنفورد به طور موقت به  دانشگاه ییل بازگشت.

 

در زمانی که در دانشگاه ییل بود ، آلموند اولین بار مطالعه پیشگامی در سیاست های عمومی و خارجی آمریکا انجام داده است. سپس، در زمان نقل مکان خود به پرینستون، او مطالعه تطبیقی ​​نوآورانه خود را از تجدید نظر از کمونیسم، با استفاده از مصاحبه هایی با کمونیست  های سابق در بسیاری از کشورهای غربی به اتمام رساند. در پاییز سال 1953 کمیته رفتار سیاسی از شورای تحقیقات علوم اجتماعی، تحت رهبری پندلتون هرینگ ، از گابریل آلموند خواست  با سازماندهی کمیته جدید SSRC  برای کار بر روی رویکرد رفتاری به مطالعه سیاست تطبیقی​​.به عمل آورد. در آن زمان زیر زمینه سیاست تطبیقی ​​تا حد زیادی به مطالعه کشورهای عمده اروپای غربی ، با تاکید بر قانون اساسی و ترتیبات نهادی محدود شد. گابریل به سرعت کمیته جدید در سیاست تطبیقی ​​با حکم دو برابر سازماندهی نمود: اول ، به بسیج همه قدرت علوم اجتماعی مدرن برای مطالعه تطبیقی ​​نظامهای سیاسی، و دوم، به گسترش طیف وسیعی از تجزیه و تحلیل مقایسه ای به جهان غیر غربی و به ویژه دولتهای جدید فقط در حال ظهور از حکومت استعماری. اکثریت اعضای کمیته اولیه در سیاست تطبیقی​​، متخصصان در کشورهای تازه استقلال یافته و از جمله کشورهای غیر غربی و ژاپن، ترکیه، و ایران بودند. آلموند در اوایل دریافت که در میان دانشگاهیان بود مقدار زیادی از انرژی بکر و دانش تخصصی وجود دارد که می تواند با هم در هزینه نسبتا کم به پیشرفت های قابل توجهی در این رشته به ارمغان آورد. اگرچه گابریل بود قبل از هر چیز یک نظریه پرداز های فکری و محقق پژوهش، او همچنین مرد عمل که تا به حال حس مشتاق از حالت نظم و انضباط و چه اقدامات سازمانی به احتمال زیاد به سازنده ترین بود.

 

به زودی معلوم شد که گسترش سلاح های هسته ای از آگهی تک کاره مطالعات منطقه گرا انباشت دانش از علم انتظار می رود تولید نمی نماید. نیاز به یک پایه جامد نظری برای تجزیه و تحلیل توسعه سیاسی وجود دارد. پرداختن بر روی نظریه پردازان اجتماعی مقدم تر کسی که تغییرات اجتماعی در دوران اولیه انقلاب صنعتی در اروپا و در تالکوت پارسونز و کار جدید ادوارد شیل، به سوی یک نظریه عملی تجزیه و تحلیل کرد، گابریل نظریه اکتشافی برای تجزیه و تحلیل کل سیستم سیاسی به عمل آورد. او فرض می کند که تمام سیستم های سیاسی شامل مجموعه ای از توابع خاص است که می تواند توسط ساختار یکسان و یا متفاوت در موقعیت های مختلف انجام شده باشند.این فرمول ساختاری کارکردی اساس سیاست از مناطق در حال توسعه، که وی با  مشارکت ویرایش با جیمز  اس کلمن  باز نگری کرد.گابریل به یک برنامه سفت و سخت از فرمول نظری خود پافشاری نمی کند، بلکه دیگران را به استفاده از آنچه آنها مفید ترین می یابند تشویق می کند. بنابراین، در یک راه شل، آن را ارائه اساس یکی از قابل توجه ترین پروژه های این کمیته، نه حجم سری "مطالعات انجام شده در توسعه سیاسی" منتشر شده توسط انتشارات دانشگاه پرینستون است. هر حجم از توسعه سیاسی از دیدگاه های مختلف ، از جمله ارتباطات، بوروکراسی، احزاب سیاسی، فرهنگ سیاسی، و توالی تاریخی مجموعه ای از بحران های عمومی در توسعه مورد بررسی قرار گرفت.

  تحقیقات تحت سرپرستی خود آلموند،وی را به بررسی مبانی فرهنگ سیاسی دموکراسی های غربی وا داشت .فرهنگ مدنی، که وی با سیدنی وربا  ، با استفاده از بررسی های نمونه ی برای شناسایی ارزش ها و نگرش های فرهنگی ضروری برای دموکراسی پایدار در ایالات متحده، بریتانیا، فرانسه، ایتالیا، و آلمان به خدمت گرفت. این شناسایی نیز به تشریح برخی از مشکلات مکزیک با دموکراسی داشته می  پردازد. این مطالعه یک کار کلاسیک در شناسایی پایه اجتماعی و فرهنگی دموکراسی است.

 

اگر چه به وضوح یک رهبر و یک متفکر قدرتمند، آلموند با سبک آسان در کار با دیگران بود.وی یک نویسنده مشترک و تدوینگر مشترک کتاب ها و مقالات متعددی بود.وی همواره در دادن اعتبار به نویسندگان سخاوتمندانه و متواضع خود در اذعان به سهم خود بود.

او یک روح بازیگوشی داشت  و وی به تندی می توانست سازدهنی خود را در یک مهمانی  بردارد و به اواز خوان بپردازد. علاوه بر یک دانشمند برجسته و یک نجیب زاده واقعی بودن ، گابریل آلموند ، یک انسان خون گرم دوستانه که زندگی بی شماری از دانشمندان سیاسی جوان را تحت تاثیر قرار داده بود.

مقاومت اساتید و دانشجویان علوم سیاسی با تحول تجددستیزانه

 حقیقت

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

عضو هیأت علمی دانشگاه مفید گفت: روح حاکم بر طرح تحول علوم سیاسی اگر تجددستیزانه باشد جواب نمی دهد و با مقاومت اساتید و دانشجویان مواجه می شود.

بصادق حقیقت در نشست بررسی طرح تحول علوم سیاسی در ایران که در دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران برگزار شد، گفت: رشته علوم سیاسی شاید دهه ۱۹۷۰ به عنوان رشته علمی شناخته شد و تا قبل از سال ۱۹۹۰ علوم سیاسی علم مستقلی نبود از این سال به بعد نیز که به یک رشته علمی تبدیل شد.

وی ادامه داد: من خود اصل تحول را قبول دارم اما آنچه که اجرا می شود را قبول ندارم. ما نیاز به تحول داریم چون علوم سیاسی از جای دیگر و بر اساس مفاهیم بنیادی دیگری تهیه شده و حال که وارد ایران شده باید بومی و اسلامی شود.

عضو هیئت علمی دانشگاه مفید در رابطه با طرح تحول علوم سیاسی به ۸ نکته اشاره کرد و گفت: به عنوان نکته اول ما نیاز به تحول علوم انسانی به صورت عام و علوم سیاسی به صورت خاص داریم. ما موافقیم که سرفصل های علوم سیاسی عوض شود چون این سرفصل ها مشکلات جدی دارند علاوه بر سرفصل ها، رشته علوم سیاسی نیز باید متحول شود.

وی در ادامه به گفتمان های مختلفی در رابطه با علوم سیاسی اشاره کرد و گفت: گفتمانی که قابلیت دفاع در این زمان را دارد و می تواند روح حاکم بر طرح تحول علوم سیاسی باشد گفتمان نواندیشی دینی است که با آیت الله مطهری تجلی یافت و ریشه آن به مرحوم نائینی می رسد.

باید برخورد واقع بینانه ای با تجدد صورت گیرد

حقیقت ادامه داد: روح حاکم بر طرح تحول علوم سیاسی اگر تجدد ستیزانه باشد جواب نمی دهد از طرف اساتید و دانشجویان با مقاومت روبرو می شود و اگر متجددانه و غربگرا نیز باشد دوباره جواب نمی دهد. پس یک راه بینابینی وجود دارد و آن این است که برخورد واقع گرایانه با تجدد صورت گیرد.

فضای حاکم بر تحول علوم سیاسی مردم سالار باشد

عضو هیئت علمی دانشگاه مفید تصریح کرد: فضای حاکم بر طرح تحول علوم سیاسی باید فضای مردم سالار باشد و هر کسی صحبت خود را بدون هراس بگوید و برخورد انحصارگرایانه وجود نداشته باشد.

حقیقت گفت: نباید تصور شود که عده ای مخالف هستند پس موضوع را با آنها مطرح نکنیم و عده ای موافق هستند پس موضوع را با آنها مطرح کنیم. نباید خودی و غیر خودی درست کنیم.

تناسب با نیازهای جامعه

وی افزود: یک اصل دیگر که بر طرح تحول باید حاکم باشد این است بین رشد علوم سیاسی و نیازهای جامعه تناسب وجود داشته باشد.

عضو هیئت علمی دانشگاه مفید ادامه داد: ما در جامعه خود چه نیازی به این رشته داریم. اکثر پست های سیاسی توسط افرادی پر شده است که تخصص آنها این رشته نیست. اگر ما به این رشته نیاز داریم چه تعداد باید دانشجو در مقاطع دکتری و ارشد جذب کنیم.

وی خاطرنشان کرد: روح حاکم بر طرح علوم سیاسی باید کاربردی و نباید انتزاعی باشد.

وی همچنین یادآور شد: روح حاکم بر طرح تحول باید در دین مبین اسلام، فقه و فقه سیاسی جایگاه خود را پیدا کند. نباید انتظار حداکثری از فقه داشت  و فکر کرد که فقه به همه چیز پاسخ داده است. بخش بزرگی از علوم سیاسی در حوزه فقه سیاسی نیست.

عضو هیئت علمی دانشگاه مفید در پایان تاکید کرد: طرح تحول نیاز به تحول دارد.

بر اساس این گزارش، نشست بررسی طرح تحول علوم سیاسی در ایران قرار بود با حضور دکتر منوچهر محمدی رئیس پیشین کارگروه تحول و ارتقاء علوم سیاسی، دکتر احمد نقیب زاده عضو هیئت علمی دانشگاه تهران، دکتر محمد باقر خرمشاد رئیس کارگروه تحول و ارتقای علوم سیاسی و دکتر صادق حقیقت عضو هیئت علمی دانشگاه مفید برگزار شود که تنها دکتر صادق حقیقت در نشست حاضر شده و به بررسی طرح تحول علوم سیاسی در ایران پرداخت و به سئوالات حاضرین در جلسه پاسخ گفت.

انجمن اسلامی علوم سیاسی و روابط بین‌الملل ایران اعلام موجودیت کرد

انجمن اسلامی

نخستین انجمن اسلامی موضوعی و تخصصی کشور با عنوان «انجمن اسلامی علوم سیاسی و روابط بین‌الملل ایران» با هدف بسط خاستگاه‌های اسلامی – ایرانی و به منظور مردمی کردن علوم سیاسی و روابط بین‌الملل و ایجاد آشتی ملّی در مبانی و مناسبات این مجموعه‌های علمی با جامعۀ ایرانی تأسیس شده است.

بنابراین گزارش حجت‌الاسلام داوود مهدوی‌زادگان عضو هیات علمی پژوهشکده نظریه پردازی سیاسی و روابط بین‌الملل، مظفر نامدار عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و سردبیر مجلّه تخصصی پانزده خرداد، مجتبی زارعی عضو هیات علمی اندیشۀ سیاسی اسلام و عضو گروه علوم سیاسی دانشگاه تربیت مدرس و مدیر مسوول مجلّه تخصصی مدرسه اسلامی علوم سیاسی و جلیل دارا عضو هیات علمی اندیشۀ ایران و عضو گروه علوم سیاسی دانشگاه تربیت مدرس، اعضای هیات موسس این انجمن هستند.

در نخستین بیانیۀ هیات مؤسس انجمن اسلامی علوم سیاسی و روابط بین‌الملل ایران با تأکید بر ضرورت پیدایش تشکل‌های اسلامی در حوزۀ اندیشه آمده است: تشکل‌های مسلمانِ برآمده از انقلاب اسلامی همواره افق‌های جدیدی از اندیشه و عمل را در نظام اسلامی گشوده‌اند؛ این انفتاح بی‌نظیر تاریخی که به برکت رهبری امام راحل (ره)، رهبر فرزانه انقلاب اسلامی و خون شهدای گرانقدر انقلاب حاصل شده است به مثابه موتور محرک تاریخ موجب بروز یا تمهید تحول در همۀ حوزه‌های عمل و اندیشه در ایران، کشورهای اسلامی و جهان شده است.

در ادامه بیانیه تاکید شده است: بدیهی است که در چنین فرآیندهای تحولی، حوزه‌های اندیشگی نباید از حضور تشکل‌های ایمانی خالی باشد زیرا هر جا که تهدیدی علیه انسانِ مسوول و نظام جمهوری اسلامی سامان یابد و یا در «صحنه های مورد نیاز انقلاب اسلامی» خلأیی پدید آید دقیقاً همان جا محل حضور تشکل‌های ایمانی است، چه آن تهدید، نبرد سخت باشد یا صحنه های درگیری نرمِ روزگار ما.

مؤسسان انجمن اسلامی علوم سیاسی و روابط بین‌الملل ایران همچنین ضمن تأکید بر لزوم گذار از انجمن‌های اسلامی اقشاری به انجمن‌های اسلامی شبکه‌ای، موضوعی و علمی در آستانۀ چهل سالگی انقلاب اسلامی، یاد آور شدند: انجمن‌های اسلامی و تشکل‌های ایمانی یکی از نقاط عزیمت انقلاب اسلامی در حوزۀ تأسیس و نهاد سازی های ملّی بود، زیرا تشکل‌های انقلابی از لوازم تفصیلی انقلاب اسلامی محسوب می‌شود.

در ادامه این بیانیه آمده است: در گام دوم و مقارن با اواخر دوران پربرکت حیات امام (ره) در ادامۀ روند استکمالی در تأسیس تشکل‌های اسلامی، مجموعه‌های مذکور با مأموریت‌هایِ خاص گامی روبه جلو نهادند و این رویۀ شریف تحت رهبری آن یگانۀ دوران و نیز رهبر فرزانه انقلاب اسلامی توأم با سازماندهی نیروهای انقلابی تا کنون ادامه دارد؛ امّا، انجمن پیش روی بی گمان در ادامه این مصیر {شدن}، این بار طبق مطالبات رهبر فرزانه انقلاب بسط و تعمیق و تحول تشکل های اسلامی را از ضرورت های مقطع کنونی در حوزه توأمان اندیشه و عمل می‌داند.

هیات مؤسس انجمن اسلامی علوم سیاسی و روابط بین‌الملل ایران افزوده است: برای حرکت‌های علمیِ اسلامی و نو در ساحت اندیشه‌ای و ملّی و با توجه به بررسی‌های انجام شدۀ هیات مؤسس در ماه‌های متمادی گذشته، بر آنیم که یکی از نقاط چالش برانگیز پیش روی نظام اسلامی فقدان ساز و کارهای مناسب برای وحدت حکمت نظری انقلاب اسلامی و حکمت عملی مخصوص به آن و نبودِ انسجام اندیشمندان، پژوهشگران و کارشناسانِ علم سیاست و روابط بین‌الملل برای تولید علم نافعِ مردمی و اسلامی – ایرانی در حوزۀ سیاست و روابط بین‌الملل از یکسو و نبود آشتی ملّی در دو گانۀ علوم سیاسی و روابط بین‌الملل با مردم و جامعۀ ایرانی است، از سوی دیگر با توجه به تحوّلات سال‌های اخیر و با وجود نیروهای متعهد، صاحب رأی و اندیشمند در حوزه سیاست و روابط بین‌الملل در کشور و وجود کثیری از فارغ‌التحصیلان نقادِ علوم سیاسی و روابط بین‌الملل به مبادی انسان شناختی و ارزش شناختی دانش موجود، مع‌الاسف این مجموعۀ پرظرفیت هنوز ناشناخته و حداکثر به صورت جزیره‌ای اقدام می‌کنند.

این تشکل تاکید کرده است: انجمن اسلامی علوم سیاسی و روابط بین‌الملل ایران تلاش خواهد کرد با کمک آحاد فارغ التحصیلان ادواریِ مؤمن و وطن خواه این دو حوزه از مقاطع گوناگون تحصیلی و در سطوح مختلف کیفی اعم از محققین، مدرسین، مؤلفین و اعضای هیات علمی، سکولاریتۀ حاکم بر علوم سیاسی و روابط بین‌الملل و همچنین جدایی و شکاف عمیق این دو حوزۀ دانشی از مردم ایران را مورد نقادی فعال قرار داده و بخصوص پیوستگی و همبستگی مجموعه دست اندرکاران علمی، آموزشی و پژوهشی این بخش از علوم را با ملت مسلمان و انقلابی ایران تسهیل کنند.

در ادامه این بیانیه آمده است: در آینده‌ای نزدیک روند عضویت و مشارکت فارغ‌التحصیلان، کارشناسان، محققین، مدرسین و اعضای هیات علمی و دست اندرکاران حوزه‌های علمی یاد شده و مرتبطین با بخش‌های میان رشته‌ای در خانوادۀ بزرگ علوم سیاسی و روابط بین الملل و همچنین برنامه‌های انجمن به طریق مقتضی به اطلاع علاقمندان خواهد رسید تا زمینۀ همکاری‌ها و مشارکت‌های مردمی جویای دانش و تربیت سیاسی بومی با نخبگان علوم سیاسی و روابط بین‌الملل ایران برای ایجاد ظرفیت‌های نوین در حلّ مسائل سیاسی و اجتماعی ایران به صورت شایسته‌ای فراهم شود.

انتشار صوت درس‌گفتار«گذر از علوم سیاسی غربی به علوم سیاسی اسلامی»

به همت مؤسسۀ علمی ـ فرهنگی سدید صوت سخنرانی حسن رحیم‌پورازغدی با عنوان «گذر از علوم سیاسی غربی به علوم سیاسی اسلامی» منتشر شد.

صوت کامل درس‌گفتار حسن رحیم پورازغدی با عنوان گذر از علوم سیاسی غربی به علوم سیاسی اسلامی از سوی موسسه علمی فرهنگی سدید منتشر شد.

این صوت، سخنرانی رحیم پور ازغدی در همایش گذر از علوم سیاسی غربی به علوم سیاسی اسلامی است که آذرماه سال جاری در دانشگاه تهران برگزار شد.

علاقه مندان برای دریافت این فایل صوتی می توانند به نشانی الکترونیکی http://sadid.basijisu.com مراجعه کنند.

11 نفر از سران کشورها چه رشته ای تحصیل کرده اند؟

اینکه رهبران و روسای جمهوری کشورهای مختلف، در چه رشته‌ای تحصیل کرده‌اند و یا حضور در چه دانشگاهی آنها را به مسند قدرت و ریاست کشانده است، همواره موضوعی قابل توجه برای مردم بوده است.

در این مطلب رشته تحصیلی و دانشگاه محل تحصیل 10 رئیس‌جمهور و نخست وزیر کنونی کشورهای آمریکا، روسیه، سوریه، انگلیس، عراق، فرانسه، افغانستان به همراه صدراعظم آلمان، امیر کویت و رهبر کره شمالی نوشته شده است.

«باراک اوباما» رئیس جمهوری آمریکا نخست با تحصیل در رشته علوم سیاسی با گرایش روابط بین الملل موفق به دریافت مدرک لیسانس خود در سال ۱۹۸۳ از دانشگاه «کلمبیا» شد. وی 5 سال بعد و در سال ۱۹۸۸ پس از چند سال کار در شیکاگو، با گرفتن کمک هزینه تحصیلی وارد دانشکده حقوق دانشگاه «هاروارد» شد.

«ولادیمر پوتین» رئیس جمهوری روسیه مدرکش را در رشته حقوق دانشگاه مرکزی «لنینگراد» دریافت کرد.

«آنگلا مرکل» صدراعظم آلمان در سال ۱۹۷۳ در دانشگاه «لایپزیگ» به تحصیل فیزیک پرداخت و پس از اتمام آن در سال ۱۹۷۸، دکترای خود را در رشته فیزیک در سال ۱۹۸۶ کسب کرد.

«بشار اسد» رئیس جمهوری سوریه نخست در دانشگاه دمشق و سپس در لندن مدارج تحصیلی خود را در رشته چشم پزشکی گذراند و در سال 1988 فارغ التحصیل شد.

«دیوید کامرون» نخست وزیر انگلیس از دانشکده «براسنوس آکسفورد» لندن در رشته فلسفه، علوم سیاسی و اقتصاد فارغ التحصیل شد و رتبه نخست را به دست آورد.


«حسن روحانی» رئیس جمهوری ایران فراگیری دروس دینی را از سال ۱۳۳۹، نخست در حوزه علمیه صادقیه در سمنان آغاز و سپس در سال ۱۳۴۰ در حوزه علمیه قم ادامه داد. روحانی همزمان با تحصیلات حوزوی در سال ۱۳۴۸ به دانشگاه تهران راه یافت و در سال ۱۳۵۱ دانش‌نامه لیسانس خود را در مقطع کارشناسی در رشته حقوق قضایی اخذ کرد. وی با ادامه تحصیل در بریتانیا، مدرک کارشناسی ارشد (M.Phil) در رشته حقوق عمومی را در تاریخ ۱۹۹۵ میلادی (۱۳۷۳-۱۳۷۴) و دانشنامه دکتری (Ph.D) در رشته حقوق اساسی را از دانشگاه کلدونین گلاسگو را در تاریخ ۱۹۹۸ میلادی (۱۳۷۶-۱۳۷۷) دریافت کرد.


«نوری المالکی» نخست وزیر عراق در رشته ادبیات عربی مدرک کارشناسی ارشد خود را از دانشگاه "صلاح‌الدین " اربیل عراق دریافت کرد.

«فرانسوا اولاند» رئیس جمهور فرانسه تحصیلات اولیه خود را در «انستیتو مطالعات سیاسی» پاریس گذراند. فرانسوا اولاند در رشته‌های حقوق، بازرگانی و علوم سیاسی تحصیل کرده و مدرک خود را از مدرسه ملی مدیریت دریافت کرده است.


«حامد کرزی» رئیس جمهور افغانستان تحصیلات عالی خود را در رشته علوم سیاسی و ارتباطات بین‌المللی در هند به انجام رساند.

«شیخ تمیم بن حمد ال ثانی» امیر کویت در سال ۱۹۹۷ در مدرسه «شیربورن» واقع در انگلیس درس خود را به پایان رساند وپس از آن از آکادمی نظامی "ساندهرست” انگلیس فارغ التحصیل شد. وی به سه زبان عربی، انگلیسی وفرانسوی تسلط دارد.

«کیم جونگ اون» رهبر کره شمالی در« برن سوئیس» تحصیل کرده است. از جزئیات رشته و دانشگاه تحصیل وی اطلاعاتی در دست نیست.

قوانین و مقررات یک تشکل دانشگاهی

برای دانلود مقررات تشکل دانشگاهی و چگونگی فعالیت آنها فایل زیر را دانلود نمایید

DOWNLOAD

✅استاد علوم سیاسی: جهان ظرفیت آغاز جنگ جهانی سوم را ندارد

کانال دانشجویان علوم سیاسی-یاسوج:

✅استاد علوم سیاسی: جهان ظرفیت آغاز جنگ جهانی سوم را ندارد

 

 

🔻یک استاد علوم سیاسی دانشگاه اصفهان گفت: اعتقاد دارم ادعای ژنرال شیرف مبنی بر اینکه ولادیمیر پوتین با حمله به لهستان می‌تواند جنگ جهانی سوم را شروع کند بیشتر یک گمانه‌زنی سیاسی- امنیتی است و بیشتر به ذهنیت او در خصوص دلایل شروع جنگ جهانی دوم بر می‌گردد.

به گزارش شفقنا به نقل از ایسنا، علی امیدی درباره ادعای ژنرال “سر ریچارد شیرف”، معاون سابق فرمانده عالی نیروهای متحد ناتو در اروپا که گفته بود ولادیمیر پوتین، رییس جمهوری روسیه می‌تواند با حمله به لهستان جرقه جنگ جهانی سوم را بزند، اظهار کرد: اعتقاد دارم این ادعای ژنرال شیرف بیشتر یک گمانه زنی سیاسی- امنیتی است و بیشتر به ذهنیت او در خصوص دلایل شروع جنگ جهانی دوم بر می‌گردد. همان‌طور که می‌دانید جنگ جهانی دوم با حمله آلمان نازی به خاک لهستان آغاز شد و امروز هم این ژنرال به دلیل همین ذهنیت چنین ادعایی را می‌کند.

وی افزود: همه می‌دانند که روسیه قصد تعرض به خاک لهستان را ندارد چراکه اصولاً شرایط هم برای چنین حمله‌ای فراهم نیست. روسیه به خوبی می‌داند که در صورت حمله به لهستان چیزی جز تحریم نصیبش نمی‌شود.

این استاد علوم سیاسی در پاسخ به این سؤال که پس شما احتمال چنین حمله‌ای را صفر می‌دانید، گفت: در دنیای سیاست همه چیز محتمل است، اما به هر حال اصلی وجود دارد به نام عقلانیت. قدرت‌های بزرگ دنیا نمی‌خواهند کاری کنند که خودشان نابود شوند. اقدام روسیه در تعرض به خاک لهستان عقلانی نیست و این امر را به خوبی مقام‌های روسیه می‌دانند.

امیدی تصریح کرد: پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱، روسیه به خوبی ثابت کرده است که تا کسی پا روی دُمش نگذارد اقدام قهرآمیزی انجام نمی‌دهد. به هر حال غرب و ناتو چه خوششان بیاید چه نیاید روسیه محدوده شوروی سابق را به نوعی جز حریم امنیتی خود می‌داند و هرگونه ماجراجویی غرب در این مناطق را تجاوز به حریم خود تلقی خواهد کرد.

بین کشورهای عضو ناتو دودستگی وجود دارد

وی ادامه داد: در بحران سال ۲۰۰۸ گرجستان و ۲۰۱۴ اوکراین، روسیه معتقد به دخالت غرب در این کشورها برای ضربه زدن به منافع این کشور بود به همین دلیل واکنش شدید نشان داد. در هر صورت اگر روسیه اقدامات نظامی ناتو پیرامون مرزهای خود را محاصره ژئوپولتیک خود قلمداد کند واکنش نشان خواهد داد. استقرار دفاع ضد موشکی ناتو در رومانی یک دهن کجی به روسیه است.

این استاد علوم سیاسی گفت: پس تا روسیه تهدیدی را جدی تلقی نکند واکنش نشان نمی‌دهد.

امیدی خاطرنشان کرد: بین کشورهای ناتو در چگونگی برخورد با روسیه یک دودستگی وجود دارد. لتونی، لیتوانی، لهستان و کشورهای حوزه اسکاندیناوی خواستار دخالت بیش‌تر ناتو برای برخورد با روسیه هستند، اما دیگر اعضا ناتو مانند آلمان و ایتالیا چنین نگاهی ندارند و بیشتر به دنبال مدیریت بحران هستند.

وی افزود: بنابراین ادعای این ژنرال ناتو بیشتر جنبه یک گمانه زنی سیاسی- امنیتی را دارد چرا که طرفین به خوبی می‌دانند که جهان ظرفیت شروع جنگ جهانی دیگری را ندارد. قدرت‌های بزرگ نمی‌خواهند به سادگی با شروع جنگی دیگر خود را نابود کنند.

به گزارش ایسنا؛ ژنرال شیرف چند روز قبل ادعا کرده بود “رئیس جمهور روسیه ممکن است هر لحظه با اتخاذ تصمیم حمله به لهستان ظرف چند ساعت جرقه جنگ جهانی سوم را بزند. پوتین در حال حاضر نیروهای آماده برای انجام یک حمله ضربتی و سریع به شرق اروپا دارد؛ اقدامی که منجر به وقوع یک جنگ جهانی مخرب در نزدیکی اروپا می‌شود و اگر کشورهای عضو ناتو نتوانند با یک راه‌حل قوی‌تر به این تهدید واکنش نشان دهند، جنگ آتی می‌تواند پیامدهای مرگباری برای این ائتلاف داشته باشد.”

«خودباختگي هويتي» چه بر سر استاد علوم سياسي مي‎آورد!؟

اظهارات سریع القلم با تفاوت در لفظ تکرار‌‌ اظهاراتی است که بار‌ها و بارها از سوی روشنفکران متصف به صفت «خودباختگی هویتی» در بيان نقاط ضعف جامعه شنيده شده است، اما سخن آن است که در مقام نسخه پيچي براي رفع اين نقايص، آيا تمدن غرب می‌تواند یک الگوی تمدنی برای به سعادت رسیدن جامعه اسلامی ایران باشد!؟

علی رغم تلاش اندیشمندان ایرانی برای تدوین نرم افزار و سخت افزار تمدن اسلامی ایرانی، همچنان در دانشگاه‌ها هستند اساتیدی که الگوی تمدنی غرب را مبنای پیشرفت می‌‍دانند. هر چند جدال میان غرب‎زده‌ها و منتقدين اين تمدن انسان‎مدار یک جدال تاریخی است، با این حال با پررنگ شدن موضوع طراحی الگوی اسلامی ایران پیشرفت و تمدن اسلامی این جدال وارد مرجله جدیدی شده است. 

به گزارش رجانیوز، در مراسمی با موضوع پیشرفت ایران که در یکی از فروشگاه‌های شهر کتاب برگزار شد، محمود سریع‎القم كه خود درس‎خوانده امريكا است و كمتر سخنراني، مصاحبه و يا نوشته‎اي از او را مي‎توان سراغ داشت كه به فرهنگ مردم ايران، طعنه يا كنايه‎اي نزده باشد، به سخنرانی پرداخت و اين بار در اظهارات خود جامعه ایران را جامعه بی‌قانون دانست که باید برای پیشرفت درچارچوب تمدن غربی قرار گرفته و جهاني شود. 
 
 
وی در اظهارات خود در این مراسم که در یکی از روزنامه‌های دوم خردادی آن را انتشار داده، گفته است: اگر کسی فرودگاه دوبی را ۱۰ سال پیش دیده باشد و امروز هم دیده باشد، حتما متوجه مفهوم تغییر خواهد شد. ما می‌خواهیم پیشرفت کنیم. من در سخنانم و کلا ما دانشگاهی‌ها در علوم انسانی، میانگین جامعه را در نظر می‌گیریم. در آلمان و ژاپن هم افرادی هستند که دوبله پارک می‌کنند و چراغ قرمز را رد می‌کنند اما دوبله پارک کردن و چراغ قرمز را رد کردن در آلمان قاعده نیست ولی در تهران ما هست. در کشور ما اگر کسی راهی پیدا کند، مالیات نخواهد داد. بنابراین من میانگین جمعیت جامعه را در حرف‌هایم مد نظر دارم. 
 
سریع القلم در ادمه اظهاراتش و در تلاش براي پاسخ به اين پرسش كه چرا هواپیمایی، دانشگاه و صنعت ما ضعیف هستند علت آنرا جهاني نشدن ايران عنوان كرده و مي‎گويد: این امر به این علت است که وارد صحنه بین‌المللی نمی‌شویم. دانشکده خوب، دانشکده‌یی است که وقتی در راهرو‌هایش راه می‌روی، یک استاد کانادایی، هندی، کویتی و... ببینی که با دانشجو‌ها تعامل دارند و دانشجو‌ها مجبورند با آن‌ها انگلیسی صحبت کنند. اگر من در ایران زندگی کنم و هر روز مسیر خانه تا دانشگاه را بروم و بیایم و دایره رقابتم چند دانشگاه در ایران باشد، متوجه ضعف‌هایم نخواهم شد. جالب است در میان روحانیون کشور، آن گروهی که دیگر کشورهای دنیا را دیده‌اند، جور دیگری استنباط می‌کنند و مسائل را از زاویه‌های متفاوت می‌بینند. 
 
وی در ادامه به موضوع مورد علاقه روشنفکران یعنی ناسیونالیسم می‌پردازد و یکی از ارکان اساسی پیشرفت را ناسیونالیبسم عقلی می‌داند. سریع القلم در توضحی ناسیونالیسم غربی گفت: ‌ نکته بعدی حس مالکیت نسبت به جامعه و کشور است. ما در ایران دو نوع ناسیونالیسم داریم. یک حسی و دو عقلی و ناسیونالیسم حسی متاسفانه قوی‌تر است. باید سعی کنیم ناسیونالیسم عقلیمان را تقویت کنیم. وی ادامه داد: آموزش حقوق شهروندی مهم‌تر از سرمایه‌گذاری در بولیوی و پول خرج کردن در مناطق دور دنیاست. آن پول باید در جامعه خودمان بیاید و تبدیل به فیلم و محصول آموزشی شود. داشتن حس مالکیت نسبت به کشور بسیار مهم است.
 
اظهارات سریع القلم با تفاوت در لفظ تکرار‌‌ اظهاراتی است که بار‌ها و بارها از سوی روشنفکران متصف به صفت «خودباختگی هویتی» در بيان نقاط ضعف جامعه شنيده است، اما سخنی که مطرح است آن است که در مقام نسخه پيچي براي رفع اين نقايص، آيا تمدن غرب می‌تواند یک الگوی تمدنی برای به سعادت رسیدن جامعه اسلامی ایران باشد!؟
 
یکی از اصول بدیهی که پژوهشگران با هر طرز تفکری به آن اعتراف دارند آن است که جامعه ایرانی و فرهنگ ایرانی اصول و معیار خاص به خود را دارد. اختلاف از آنجا شروع می‌شود که برخی راه حل رفع نقاط ضعف و توسعه را هضم در فرهنگ و تمدن غربی می‌دانند و برخی دیگر پیشرفت کشور را منوط به قرار گرفتن در مسیر صحیح الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت عنوان می‌کنند. 
 
به عنوان مثال، در گزارش اخیر احمد شهید آمده است که همجنس بازان در ایران آزادی ندارند و نمی‌توانند آزادانه زندگی کنند و فعالیت‌های خود را انجام دهند و به این علت ایران را نافی حقوق بشر خوانده است. 
 
احمد شهید بر اساس خط کش حقوق بشری غرب معتقد است ازدواج همجنس بازان باید آزاد باشد و آن‌ها باید به راحتی فعالیت کنند اما در جامعه ایرانی که دین و مذهب جایگاه مهمی در زندگی اعضای جامعه دارد، دین دستور می‌دهد که با شدت با چنین کارهایی برخورد شود. در عرف مردم ایران نیز این موضوع امری ناپسند و مذموم است. 
 
روشنفکران در موضوع غربی کردن ایران و یا تطبیق ایران با الگوهای توسعه غرب علاوه بر نایده گرفتن تفاوت ارزش‌ها و باید و نباید‌ها و عرف جوامع، یک اصل ساده و ابتدایی جامعه‌شناختی را از یاد برده و یا نادیده گرفتند. 
 
و آن اینکه ارزش‌های که برای یک جامعه مهم و حیاتی هستند در مرکز توجه و حساسیت قرار دارند و هر چه از این اهمیت کم شود به‌‌ همان تناسب از مرکز توجه و حساسیت فاصله می‌گیرند. 
 
به عنوان مثال، به دلیل آنکه دربین مردم ایران اهل بیت و ائمه جایگاه مقدسی دارند هر آنچه که به این اعتقاد خدشه وارد کند مذموم است و به تناسب با‌ آن برخورد می‌شود. 
 
یا در حوزه سیاست خارجی، بر اساس آنچه که در قانون اساسی آمده و برای ملت و نظام ایران یک آرمان محسوب می‌شود، دفاع از مستضعفان عالم اصلي مرز ناپذير است. رويكردي كه تدريجا جرياني از مستضعفين را در عالم با محوريت ايران شكل داده است و اين روزها به جدي‎ترين چالش قدرت‎هاي بزرگي چون امريكا مبدل شده است.
وقتی چنین نگاهی در عرصه سیاست خارجی حاکم است رابطه با بولیوی، ونزوئلا، فلسطین، سوریه و... معنا پیدا كرده و حتي ضروري مي‎شود. هر چند که رابطه با چنین کشورهایی مورد تمسخر اساتید غرب زده علوم سیاسی واقع شود. 
 
واداگی و خود کم بینی سیاسی و فرهنگی و اعتماد به غرب از سوی روشنفکران همچنان در رفتار و گفتار این قشر نمایان است. البته رسوخ این طرز تفکر در سیاست به شکل عیان خود در زمان حاکمیت دوم خردادی‌ها خود را بار دیگر به منصه ظهور گذاشت و در آن زمان بود كه در موضوعي همچون پرونده هسته‎اي ايران و با مشاورت اساتيدي همچون سريع القلم به مسئولين وقت پرونده، استقلال کشور مي‎رفت تا مورد تهدید قرار گيرد. 
 
این در حالی است که به گفته اندیشمندان غرب به دلیلی ماهیت تمدنی خود به دنبال هضم سایر تمدن‌ها ست و خوش بینی برخی روشنفکران سبب نمی‌شود غرب از اهداف خود کوتاه بیاید. 
 
دکتر موسی نجفی، استاد دانشگاه، در این باره معتقد است که تمدن غربی با الگوی» جنگ تمدن‌ها «می‌خواهد سایر تمدن‌ها را در خود هضم کند. 
 
دکنر نجفی با اشاره به طرح گفتگوی تمدن‌ها مي‎گويد: گفت‌وگوی تمدن‌ها کلاهی بود که بر سر ما گذاشتند. آن‌ها (غربی‌ها) گفت‌وگوی تمدن گذشته‌ای را که مرده است با تمدنی که هم‌اکنون زنده است قبول دارند که نتیجه این گفت‌وگو هم مشخص است. وگرنه اگر آن‌ها قبول داشته باشند که تمدنی غیر از تمدن خودشان وجود دارد، این با ملاک‌های آنان جور درنمی‌آید. مثل آن است که ما بگوییم ما مسلمانیم و خاتمیت پیامبر اسلام را هم قبول داریم و در عین حال به آمدن یک پیامبر پس از او هم اعتقاد داشته باشیم. آن‌ها اصلا قائل به وجود حیات در خارج از تمدن خودشان نیستند.
 
به‌نظر آنان آنچه در خارج از فرهنگ مدرن است مرده و اگر هم بخواهد زنده باشد باید به غرب بپیوندد. حتی در این گفت‌وگوی تمدن‌ها اگر تمدنی هم بخواهد وجود داشته باشد باید لایه‌هایش در دل تمدن غربی محو شود. در برخورد تمدن‌های هانتینگتون هم بحث روی گسل‌های فرهنگی است؛ یعنی جاهایی که گسل‌های فرهنگی‌اش غیر از تمدن غرب است ــ مانند ایران و چین ــ ولی باز هانتینگتون در آخر می‌گوید که پیروزی با تمدن غرب است. او می‌گوید آخرین تمدنی که در این برخورد برنده است تمدن غرب است. تمدنی هم که در نظر دارد به این معناست که گروه‌هایی که شیوه زندگی‌ای غیر از ما غربیان دارند، با این وجود باز هم برنده نهایی ما غربی‌ها هستیم.

گونه شناسی جنبش های اسلامی معاصر

رهیافت های اجتماعی - سیاسی

یکی از عمده ترین رهیافت ها در تحلیل شرایط و علل پیدایی جنبش های اسلامی معاصر، رهیافت اجتماعی - سیاسی است . دکتر هرایر دکمجیان در کتاب جنبش های اسلامی در جهان عرب، ابتدا شرایطی را که عموما منجر به ظهور جماعت های بنیادگرای اسلامی می شود، معین کرده، سپس عوامل شکل گیری آنها را بیان می کند . وی می گوید: «برای هر گونه بررسی جامع بنیادگرایی اسلامی معاصر، باید در مورد ریشه های روانی، معنوی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی آن و محیطی که بسترگاه عقاید و اعمال بنیادگرایانه است، تحقیق به عمل آورد . یک الگوی تجربی تاریخی در این مورد، رابطه علی و معلولی میان بحران های اجتماعی و ظهور جنبش های مذهبی انقلابی و یا تجدید حیات طلبانه است که خواستار از بین بردن نظم رسمی موجود و ساختن جامعه ای نوین برپایه برنامه ایدئولوژیک ویژه خود هستند . در نتیجه، ایدئولوژی این جنبش ها هم جامع و هم غیرقابل انعطاف و منعکس کننده پاسخ ها و عکس العمل های رهبران فرهمند در قبال شرایط بحرانی است .» وی دو شرط را برای قدرت یابی معنوی و اجتماعی و سیاسی بنیادگرایان اسلامی ذکر می کند: اول، ظهور یک رهبر فرهمند و دیگری جامعه ای گرفتار آشفتگی عمیق .

دکمجیان از محیط عربی - اسلامی با عنوان محیط بحران یاد می کند و معتقد است که جهان اسلام، بیش از دو قرن شاهد بحران اجتماعی - فرهنگی، اقتصادی و از همه مهم تر روحی بوده است . نقطه اوج این بحران، سربرآوردن ایدئولوژی پان ترکیسم در میان نهضت ترک های جوان و در پیش گرفتن سیاست ترکی سازی بود که هویت جمعی عرب ها را تهدید می کرد . بیگانگی عرب های مسلمان با ترک ها در کنار نفوذ اروپا به گسترش ناسیونالیسم عرب، کمک کرد . با از هم پاشیدگی خلافت عثمانی، نخبگان ناسیونالیست عرب، خود را در برابر دو وظیفه دیدند: اول رهایی از کنترل اروپا و کسب استقلال، و دوم ارائه یک برنامه ایدئولوژیک برای استقرار حکومت قانونی . با برآورده شدن این دو خواسته، بر شدت بحران افزوده شد . مشکلات اقتصادی و اجتماعی عمیق تر گشت و این خود چنان که مارکس و ماکس وبر و دوکهایم گفته اند، بر پای بندی های دینی افزود . این بحران از نظر دکمجیان شش ویژگی دارد:

1. بحران هویت

جهان اسلام شاهد چالش گروهی از قومیت ها (عرب، ترک و فارس) در سطح هویت بوده است . جهان عرب نیز شاهد پراکندگی در سطح هویت بود که جمال عبدالناصر یکپارچگی هویتی را بدان بازگرداند; ولی با شکست سال 1967 و مرگ عبدالناصر در سال 1970م، جهان عرب دوباره دستخوش ناآرامی هایی شد که زمینه ظهور بنیادگرایان را از دهه هفتاد فراهم آورد .

2. بحران مشروعیت

این بحران، خود زاییده بحران هویت است; هر چند ماهیتی متفاوت دارد . در نتیجه شکست نخبگان حاکم در حوزه های سیاسی و اقتصادی و اجتماعی، مشروعیت آنان و نهادهای حاکم به سرعت از بین رفت .

3. فساد و سرکوب در حکومت نخبگان

این وضع نیز نخبگان را به استفاده بیشتر از ابزارهای سرکوب برای مهار مخالفان و تداوم فساد وا می داشت .

4. تضاد طبقاتی

فساد حکومت ها منجر به توزیع ناعادلانه ثروت و افزایش آشکار تفاوت و شکاف بین طبقات اجتماعی شد . شکاف وسیع میان غنی و فقیر یکی از مهم ترین جنبه های سیاسی محیط بحران عربی است .

5. ضعف نظامی

در نتیجه، تداوم شکست های نظامی پیش آمد . به استثنای الجزایر، هیچ کشور دیگر عربی در وهله اول از راه نظامی به استقلال نرسید . شکست پی درپی عرب ها از اسراییل که اوج آن در 1967 بود، احساس عمیق ترس، ناامنی و خطر را میان عرب ها و مسلمانان ایجاد کرد .

6. نوسازی و بحران فرهنگی

سیاست نخبگان حاکم که در رؤیای نوسازی خود غرق بودند، به وقوع درگیری بین سنت گرایان و تجددگرایان انجامید; زیرا سنت گرایان از غرب تنها فن آوری آن را می خواستند و ارزش های غربی را رد می کردند . این رویارویی منجر به ایجاد شکافی بین حاکمان و مردم شد . در مقابل تجددگرایان متمایل به تقلید کامل از تئوری و عملی غرب بودند، ولی آنان نیز از ترسیم ایدئولوژی ای که بتواند خلا را پرکند، عاجز بودند . (1)

وی پیدایش جنبش های اسلامی را پاسخ هایی بنیادگرایانه به بحران های یاد شده می داند و معتقد است که بنیادگرایی مذهبی - سیاسی به عنوان واکنشی در برابر بحران اجتماعی، به طرق زیر خود را نشان می دهد .

الف . رهبری فرهمند (کاریز ماتیک) متعهد به تغییر و تحول معنوی و یا انقلابی جامعه .

ب . وجود یک ایدئولوژی معتقد به ظهور مجدد یک منجی (مهدی - مسیح) و دربردارنده راهی برای نجات ارزش ها، عقاید و اعمال کهن و اصیلی که برای شکل دادن به نظم بنیادگرایانه نو ضروری است .

ج . شخصیت بنیادگرا، که تحت تاثیر محیط بحران و نفوذهای متقابل ایدئولوژی بنیادگرایانه شکل گرفته است .

د . گروه ها و طبقات اجتماعی مستعد پاسخگویی به درخواست بنیادگرایانه از طریق جهت گیری های روانی - فرهنگی و مواضع خاص اجتماعی اقتصادی خود در جامعه و نظم اقتصادی جهان .

ه . گروه ها و جنبش های بنیادگرای تحت رهبری شخصیت های فرهمند که نمونه های رفتاری - از التهاب و شور معنوی گرفته تا فعالیت انقلابی - از خود جلوه گر می سازند . (2)

رهیافت اجتماعی - سیاسی دیگری که قابل توجه است، به وسیله حسن حنفی ارائه شده است .

حسن حنفی عواملی را برای ظهور جنبش های سیاسی اسلامی برمی شمارد . وی یکی از عوامل و انگیزه های ظهور این جنبش ها را مقایسه وضع کنونی با وضع سابق جوامع اسلامی می داند . از نظر وی مقایسه گذشته پربار و تمدن شکوفا و مجد و آثار و فتوحات و پیروزی های گذشته اسلام، با عقب ماندگی و شکست های کنونی جهان اسلام و تباهی استعدادهای آن در زیر فشار نظام های اقتدارگرای مبتنی بر سرکوب و طغیان، و در نظر گرفتن پیشرفت جوامعی که پیش تر از مسلمانان دانش می آموختند و اکنون کار برعکس شده است، سبب پیوستن اعضای جماعت های اسلامی به هر دعوتی می شود که با هدف بازگشت به عزت اسلام و نصرت مسلمانان و پشت سرگذاشتن وقایع زمانه و پایان دادن به عصر فروپاشی و انحطاط و بازگرداندن اسلام به مکانت اصلی خود، به راه می افتد . وی در ادامه شدت یابی جنبش های اسلامی را با افزایش بحران ها و شکست ها مرتبط می بیند و معتقد است که این وضع ارتباط مسلمانان را با اسلام به عنوان یگانه عنصر نجات بخش شدت می دهد . حنفی بر آن است که هم جنبش های تندرو (رادیکال) اسلامی و هم جنبش های اصلاحی و معتدل اسلامی با همین انگیزه و هدف به راه افتادند .

جنبش های اصلاحی ای که به وسیله سید جمال الدین اسدآبادی آغاز شده بود، جنبشی عقل گرا و خواهان استفاده از شیوه های جدیدنوسازی و پیشرفت و علم و صنعت و خواهان برپایی نظام های سیاسی مبتنی بر آزادی و دموکراسی در قالب حکومت های پارلمانی و مشروطه و یا پادشاهی های مقید و محدود بودند; البته اگر امکان برپایی نظام جمهوری نبود . این جنبش با جسارت شدید با استعمارگران و متجاوزان خارجی رویارو شد و در صدد مبارزه با علل عقب ماندگی و طغیان درون جوامع اسلامی برآمد . سید جمال، ایده جامعه اسلامی را مطرح کرد که هدف آن یکپارچه سازی امت اسلامی در موجودیتی واحد بود . اما این جنبش فراگیر، پس از سیدجمال به وسیله برجسته ترین شاگرد مکتب او یعنی شیخ محمد عبده به نصف تقلیل یافت . شیخ عبده از ایده انقلاب فراگیر سیاسی دست کشید و حتی بر هرچه سیاست است، لعنت فرستاد . وی از ثمربخشیدن تلاش ها برای ایجاد دگرگونی سیاسی در یک نسل، ناامید شده، تمایل به حرکتی در مسیری طولانی پیدا کرد که چندین نسل را در برمی گرفت . راهی که او انتخاب کرده بود، راه ایجاد اصلاحات آموزشی و تربیتی و دگرگون ساختن نظام آموزشی موروثی بود . وی از ایده یکپارچگی و وحدت امت اسلامی دست کشید و به وطن گرایی محدود به مرزهای سیاسی روی آورد . در انقلاب عرابی پاشا، شرکت و سپس از آن برید و بدان طعنه زد . با انگلیس مبارزه کرد و سپس از در دوستی با آن درآمد . با توفیق پاشا مبارزه کرد و سپس آشتی کرد . در مسئله عدل به معتزله نزدیک شد و در موضوع توحید از آنان جدا شد . به این ترتیب نیمی از عبده روشنگر و روشن اندیش و نیم دیگری محافظه کار و سلفی بود .

این جنبش اصلاحی که در عبده به نیمی تقلیل یافته بود، بار دیگر به دست سید محمد رشید رضا که آن را به سلفی گری آشکار تبدیل کرد، بار دیگر به نصف فرو کاسته شد . رشید رضا پس از آن که عمری را در اصلاح گری و نواندیشی و ترقی خواهی گذرانده بود، خود را از تاثیر طلایه دارانی چون طنطاوی و سیدجمال و حتی عبده رهاند و به دامن محمد بن عبدالوهاب پناه برد که او را به ابن قیم جوزیه و ابن تیمیه و سپس به احمد بن حنبل می رسانید . وی به جای میل به شیوه های مدنیت نو و همگامی با تحولات زمانه، فروبستگی و هجوم به غرب را ترجیح داد و به جای دفاع از استقلال ملی ملت ها و در واکنش به حرکت های لائیک در ترکیه، از ایده خلافت - البته پس از اصلاح نظام آن - دفاع کرد . یکی از عمده ترین عواملی که در تغییر نگرش و رفتار رشید رضا تاثیر نهاد، الغای خلافت عثمانی بود . وی بدون توجه به عوامل و اسباب داخلی فروپاشی عثمانی، آن را بیش تر محصول توطئه ای خارجی جهت تضعیف جهان اسلام تلقی کرد . نشریه عروة الوثقی که در دو جبهه مبارزه با استعمار و عقب ماندگی می جنگید، به دست رشید رضا تبدیل به «المنار» شد که مجله ای فرهنگی و عمومی و فراری از سیاست و مشغول به علم و معرفت بود . در چنین شرایطی بود که حسن البنا شاگرد رشید رضا - در دارالعلوم در سال 1935م ظهور یافت تا برای احیای دوباره المنار در سال 1936 تلاش کند . وی با برگرفتن سلفی گری کوشید تا آن را به حماسه و فعالیت و نگاه فراگیر و استعمارستیز سیدجمال بازگرداند . وی کوشید تا با تحقق بخشیدن به هدف سیدجمال در بسیج توده های مسلمان، نقیصه های جنبش سیدجمال را تکمیل کند . از این رو جنبش (اخوان المسلمین) - یعنی بزرگ ترین جنبش اسلامی معاصر - را که دیگر جماعت های اسلامی بدون آگاهی کافی به منابع و خاستگاه هایش از دل آن بیرون آمدند، به راه انداخت . جنبش اصلاحی معاصر پس از آن که چندین بار به نصف کاهش یافت، در این جماعت تجسم یافت . (3)

عامل دیگری که حسن حنفی برای ظهور و یا تداوم جنبش های اسلامی معاصر بر می شمرد، شکست الگوها و ایدئولوژی های نوسازانه رقیب، مانند لیبرالیسم و سوسیالیسم عربی و کمونیسم است و می گوید: «لیبرالیسم با غرب کنار آمد و به یاری آن شتافت و در خلال این همکاری، فئودالیسم شکل گرفت و سرمایه داری شکوفا شد . نتیجه سوسیالیسم عربی نیز اشغال بخش های بیشتری از زمین ها [به وسیله اسراییل] و شکل گیری طبقه جدید و افزایش شکنجه زندانیان [اسلام گرا] و سرکوب حرکت های اسلامی و از بین بردن آزادی ها و حاکمیت فساد بود . اما مارکسیسم که اساسا هیچ ریشه ای در تاریخ امت اسلام نداشت و هواخواه بیگانه بود، جایی در دل مردم مسلمان نیافت . در چنین شرایطی، الگویی جز الگوی جنبش های اسلامی باقی نماند که از احساسات و عواطف مردمی و زمینه ای تاریخی و امکانات ترتیبی و اخلاقی و قدرت سازمان دهی و مقاومت و اهداف عالی برخوردار بوده باشد . در نتیجه جماعت های اسلامی به عنوان بدیل احتمالی نظام های حکومتی سابق - و با درصد احتمالی بیش از لیبرالیسم و سوسیالیسم و مارکسیسم - ظهور یافتند و وضع به گونه ای شد که توده ها از خود می پرسیدند حال که همه چیز را تجربه کرده ایم، چرا این بار اسلام را تجربه نکنیم؟» (4)

از نظر حسن حنفی، پیروزی انقلاب اسلامی ایران اثری غیر مستقیم بر خودباوری جنبش های اسلامی داشت: «این جنبش ها، انقلاب اسلامی ایران را ارج نهادند و تصویر امام خمینی را بر روی جلد مجلات خود چاپ کردند و به رغم محدودیت افق جماعت های اسلامی که اختلاف عقیدتی بین شیعه و سنی را مانع هم پیمانی انقلابی می دانستند، اما سبک انقلاب اسلامی ایران که با همکاری مردم و ارتش به پیروزی رسید، یکی از الگوهای انقلاب اسلامی در مصر بود که بعدها به راه افتاد .» (5)

عبدالله فهد النفیسی به برخی عوامل ظهور و رشد جنبش های اسلامی و جریان های اسلامی اشاره می کند که از آن جمله است: غربی سازی و سکولارسازی بی رویه جوامع اسلامی، پدیده شهرنشینی، شکست های نظامی و احیای مجدد دین . یکی از عوامل اوج گیری جریان های اسلام گرا و تداوم برخوردهای آنها با نظام های سیاسی، روند شتاب زده غربی سازی و سکولارسازی جوامع اسلامی و عربی است . درست است که دستیابی غرب به پیشرفت های شگرفی در عرصه دانش و فن آوری، دیگران و از جمله مسلمانان را به پیمودن راه غرب تشویق کرد، اما بسیاری از نخبگان در جهان اسلام، درکی سطحی و ساده انگارانه از سازوکار پیشرفت غربی داشتند و چنین وانمود می کردند که پیمودن راه غرب در رسیدن به ترقی در عرصه صنعت و فن آوری، جز با دست کشیدن از فرهنگ خود میسر نیست . از این رو به دارایی هایی فرهنگی و میراث تاریخی و سنت های بومی خویش به چشم تحقیر می نگریستند . این دسته از نخبگان خواهان تسری غربی سازی و سکولارسازی به همه حوزه های آموزش و پرورش، اندیشه، ارزش ها و سیاست های عمومی بودند; به گونه ای که نظامی مغایر با نظام فرهنگی و ارزشی اسلام پدید آید .

شکست های نظامی و سازش های سیاسی رژیم های اسلامی، عامل دیگری است که نفیسی اوج گیری جریان های اسلامی را معلول آن می داند . از نظر وی شکست سهمگین عرب ها از اسرائیل در سال 1967 م در حقیقت شکست الگوی «ناسیونالیسم عربی » بود که در شخصیت «جمال عبدالناصر» و نظام سیاسی تحت رهبری او نمود یافته بود . این شکست خلا عمیقی را به دنبال داشت که گویا جز جریان های اسلام گرا که در اوایل دهه هفتاد میلادی تاب و توان و تحرک بی نظیری داشتند، هیچ جریان دیگری قدرت پرکردن آن را نداشت . یکی دیگر از عوامل و اسباب ترک جریان های اسلام گرا روند مهاجرت گسترده روستاییان به شهرها است که غالبا هم زمان با توسعه شتاب زده و نوسازی سرگردان و بی برنامه کشورهای اسلامی اتفاق افتاد . روشن بود که شهرها توان پذیرش این حجم وسیع از مهاجرت ها را نداشتند . پدیده مهاجرت از روستاها به شهرها، در کشورهای جهان سومی غالبا پدیده حاشیه نشینی و فقر و بیکاری را در پی داشته است . عامل دیگری که به نظر نفیسی از عوامل عمومی پیدایش جریان های سیاسی اسلامی است، پدیده احیای دینی است . وی می گوید: مشاهده می کنیم که جهان ما در وضعیت احیای معنویت و دیانت به سر می برد . حتی رییس جمهوران ایالات متحده - ریگان و بوش - از عنصر دین به عنوان یکی از پایه های برنامه های تبلیغاتی خود بهره بردند . نقش واتیکان در افریقا و آسیا و امریکای لاتین فزونی گرفته است . از نقش های مهمی که احزاب مسیحی (دموکراتیک و سوسیالیست) در اروپا ایفا می کنند، نمی توان غافل بود . با بررسی اوضاع داخلی اسراییل نیز می توان رشد و برجستگی حرکت های دینی [متعصب] - مانند شاس و حامیان شرقی تورات و . . . را مشاهده کرد . (6)

رهیافت ایدئولوژیک - عقیدتی

دکتر رضوان سید، جنبش های اسلامی معاصر را دارای ماهیتی ایدئولوژیک و عقیدتی در درجه نخست، و رنگ و بوی سیاسی در درجه دوم می داند و معتقد است که این جنبش ها اساسا احیاگرا و مشابه جنبش های بنیادگرایی هستند که در مسیحیت و یهود سابقه دارند و انگیزه عمده آنها نجات دین - و نه جامعه - است . وی می گوید: «. . . همه اسلام گرایان به استثنای اندکی - مانند حسن ترانی و راشد غنوسی و آن هم تنها در سال های اخیر - حاملان بیانیه های مقطعی ای هستند که فاقد بعد سیاسی و حت سلطه بعد ایدئولوژیک و عقیدتی است . آنان راه و روش مخالفانی را که می خواهند از راه سیاست به هدف اصلاح و یا آنچه خود اصلاح می پندارند به قدرت برسند، نمی پیمایند، بلکه راه و روش عنصر رهایی بخش و نجات بخش دین - و نه جامعه - را در پیش می گیرند . معتقدند که دین خدا تحریف شده است و وظیفه برپایی و حاکمیت دوباره آن بر دوششان سنگینی می کند . . . از این رو به نظر می رسد که گاه اهتمامشان این است که شهید شوند; نه برای آن که به پیروزی برسند، بلکه گویی برای خلاصی از ظالمان و اهل جاهلیت راهی نیست . مگر این که به سوی مرگ گام بردارند; زیرا حال که ریشه کنی پلیدی جاهلیت حاکم، دور از دسترس است، مرگ کفاره توبه آنان از پلیدی حاکم است . بنابراین اطلاق عنوان «اسلام سیاسی » بر اسلام گرایان به لحاظ سیاسی بودن ایدئولوژیک آنان نیست، زیرا ایدئولوژی آنان اساسا سیاسی نیست . راز این نامگذاری آن است که نظام های سیاسی به مقابله با آنان برخاسته اند و فعالیت های مبارزاتی و شعارهایشان از پشتوانه مردمی قابل توجهی برخوردار است . از این رو معتقدم جنبش های اسلامی معاصر در اساس، جنبش هایی احیایی و شبیه جنبش هایی اند که در دین یهود و مسیحیت سابقه دارند . در سراسر تاریخ ما نیز گاه چنین جنبش هایی سر برآورده اند . غالب این جنبش ها ماهیت یا آثار سیاسی نداشته اند . من جنبش های صوفیه، ابن تیمیه، محمد بن عبدالوهاب، جنبش نوزایی اسلامی در سرزمین های عثمانی و خارج از آن را در قرن نوزدهم، جنبش اخوان المسلمین را در قرن بیستم و دیگر جنبش های اسلامی را از همین زاویه می نگرم . در درون فرد یا گروهی از فقها و یا صاحبان حساسیت های خاص در دوره یا زمانه ای، این احساس شکل می گیرد که خلوص و زلالی مفهوم «توحید» یا «عبودیت » دستخوش شائبه ها و تهدیدهای داخلی یا خارجی شده است . این احساس آغازگاه جنبش احیایی با چارچوبی شعائری با هدف تصفیه یا بازگشت و یا توبه و یا به اصطلاح برخی اسلام گرایان «امر به معروف و نهی از منکر» است . . . شک نیست که این جنبش ها دارای تاثیرات سیاسی هستند و یا به داشتن تاثیر سیاسی متعهدند; ولی این بدان معنا نیست که دارای اهدافی سیاسی باشند . آنان تاثیرات سیاسی را برای اجرای برنامه های دینی خود با هدف حفظ و خالص کردن هویت ویژه خود می خواهند . اما سیاسی شدن شدید جنبش های اسلامی معاصر که امروزه مشاهده می شود، ناشی از اوضاع استثنایی ای است که اکنون بر جامعه و دولت در کشورهای عرب و جهان اسلام حاکم است . جنبش های اسلامی به سبب بحران های اجتماعی و اقتصادی و سیاسی و تنگناهای بزرگ، به جنبش هایی مردمی و گسترده تبدیل شده اند و این سبب برخورد با قدرت های حاکم و کشیده شدن چالش به میدان اجتماع شده است . هرگاه شدت چالش فزون تر می شود، صبغه سیاسی این جنبش ها هم تندتر می شود; اگر چه زبان و اهداف، همچنان دینی، اعتقادی، شعائری و نمادین است . (7)

رهیافت های فکری - سیاسی

ژاک برک جامعه شناس معاصر فرانسوی سرکوب هرگونه اجتهاد و نوآوری در جهان اسلام را از قرن دهم به بعد، مهم ترین عامل پس ماندگی مسلمانان می شمارد و سپس ناتوانی کشورهای اسلامی را در ارائه مدل های متناسب با عصر تکنیک و نقد در قرن بیستم، زمینه ساز ظهور بنیادگرایی و اسلام گرایی می داند: «اسلام، به رغم تاکیدات متن و سنت اولیه بر تجدید و نوآوری (مثلا پرهیز یا نفی تقلید میت . .). از قرن دهم تاکنون با سرکوب هر نوع اجتهاد و تجددی در فکر اسلامی، تحت عنوان بدعت رو به رو شده و عملا به حاشیه رفته است و این مهمترین عامل درونی انجمادی است که جوامع مسلمان امروز با آن روبه رویند . چرا که پیشرفت تاریخی جز با امکان نقد آزادانه ممکن نیست » . (8) «با ورود پیروزمندانه قرن بیستم غربی به عصر تکنیک و نقد، درست از زمانی که روند سکولاریزاسیون عصر جدید و تفکیک هر چه بیشتر عرصه هایی چون دین و سیاست و اجتماع شتاب گرفت، کشورهای اسلامی از ارائه مدل هایی متناسب ناتوان گشتند . در چنین وضعیتی ما با ظهور جریانی که تحت عنوان بنیادگرایی واسلام گرایی شناخته می شوند، رو به روییم » . (9)

ژاک برک به دو دسته عوامل یا علل پیدایی و شدت یابی بنیادگرایی اسلامی اشاره می کند: نخست رفتار غرب با کشورهای اسلامی که آنان را سرخورده و نومید ساخت و دوم توقف اجتهاد و اصلاح گری . وی می گوید: «در رشد این جریان (بنیادگرایی) از مراکش تا فیلیپین، ناامیدی سهم بسیاری داشته است . در این جا است که از نظر من مسئولیت غرب در به وجود آمدن این شرایط طرح می شود; غربی که چه در شکل کاپیتالیستی و چه در شکل سوسیالیستی خود، دیگر کشورها را سرخورده ساخت . با فروپاشی شوروی و جنگ خلیج، این سرخوردگی شدت یافت . تا آن زمان امکان انتخاب وجود داشت . دول منطقه، کم و بیش در رقابتی که دو ابرقدرت را درگیر می کرد، راه خود را پیدا می کردند . ولی بعد از فروپاشی شوروی، دیگر انتخابی باقی نمانده بود . امریکا، قدرت را به دست گرفت و با اعمال هژمونی خود، قدرت دولت هایی چون فرانسه و انگلیس را که همواره در شرق نقش میانجی را ایفا می کردند، از بین برد و ما نتیجه اش را در فلسطین دیدیم . وقتی که پادرمیانی قدرت های واسطه از میان می رود، گرایش های افراطی رادیکالیزه می شوند . امروز این گرایش ها را به اسلام ارجاع می دهند; چنان که دیروز به عربیسم (ناسیونالیسم عربی) ارجاع می دادند . ناسیونالیسم لائیک و رژیم های مترقی نابود شدند و در نابود کردنشان ما (غربی ها) هم سهیم بودیم . در نتیجه دیگر چه راهی باقی می ماند جز پناه بردن به خود؟ در خود خزیدنی که شکل انتحاری داشت . . .» . (10)

مهم ترین دلیل درونی ای که وی برای ظهور بنیادگرایی ذکر می کند، توقف اجتهاد و سرکوب حرکت های اصلاحی به نام مبارزه با بدعت است . وی می گوید: «اگر معتزله رشد می یافت، امروز صورت مسئله در کشورهای اسلامی تفاوت می کرد و رنسانس نه در غرب که در کرانه های فرات اتفاق می افتاد . در شرق اما اتفاق دیگری افتاد . از قرن دهم، باب اجتهاد بسته شد، ولی حرکت تاریخ متوقف نماند . انقلابات صنعتی به وجود آمد، ولی فقه اسلامی در صورت سنتی خود باقی ماند . در نتیجه امروز، اسلام با دو معضل مدرنیته و سکولاریسم (کارآمدی دنیوی اصول اعتقادی) روبه رو است . . . اسلام گرایان الزاما با ترقی و تکنیک مخالف نیستند، بلکه می خواهند به این ترقی و تکنیک، نه با طی کردن همان راهی که غرب پیمود، بلکه با چشم انداز یک اخلاق مذهبی ست یابند . در نتیجه پروژه اسلام گرایان از نظر تئوریک قابل دفاع است، ولی قابل تحقق نیست . چرا؟ چون این پروژه زمانی از اعتبار و امکان تحقق برخوردار است که با یک رنسانس معنوی همراه شود; در حالی که امروزه چنین نیست و در زمینه مطالعات قرآنی، حدیث و دیگر علوم اسلامی، ما با احیا و اصلاحی جدی روبه رو نیستیم . تنها پدیده جدیدی که در کشورهای اسلامی رخ داده است «انتقال دین به حوزه سیاست » است; روندی که در مسیحیت نیز وجود داشته است .» (11) یافتن راهی جز آن راهی که غرب پیمود، از نظر برک، تنها با تجدد خود اسلام میسر است و اسلام نیز ظرفیت تجدد پذیری را دارد .

رهیافت فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، قومی

برهان غلیون، جنبش اسلامی معاصر را پیچیده تر از آن می داند که به علت یا سبب واحدی نسبت داده شود . وی پدیده جنبش اسلامی را ثمره وضعیت فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و قومی به هم بسته و پیوسته ای می داند . غلیون، جنبش اسلامی معاصر را نتیجه پاسخ و واکنش به تلاقی سه عامل تاریخی بزرگ می داند: عامل نخست، اوج گیری خودباختگی است; یعنی تهدید شدن احساس تکامل شخصیت و اعتماد به نفس و احساس سودمندی در تاریخ و امید به آینده . از نظر غلیون «این خودباختگی و وادادگی ناشی از احساس غیر مترقبه و بی اساس نبود، بلکه مستند به وقایعی حقیقی، چه در ارتباط با شکست های سنگین و پیاپی نظامی و چه سیاست های فرهنگی یا انسدادهای فکری و روحی و فرو مردگی تلاش های تجدیدطلبانه و نوآورانه دینی و فکری است . مسئله هویت نیز نمود بارز این وضع است . این احساس خودباختگی همچنین تهدیدکننده سرمایه کرامت ذاتی و اعتماد به نفس و امیدی بود که در دوره پیش، یعنی پس از دوره ذلت و خودکم بینی ناشی از شکست های تاریخی در برابر استعمار، در میان عرب ها (مسلمان ها) شکل گرفته بود . در برابر سیاست های غرب گرایی که علامت جوامع مصرف گرا بود و در سایه غفلت از خواسته های فرهنگی مردم، توازن روانی و روحی داخلی شخصیت [جوامع اسلامی] به هم خورد و همه ارزش ها، معنا و مفهوم خود را از دست دادند و مدرنیته (تجدد) به عنوان الگویی خارجی ظهور یافت که از خون مردم تغذیه می کرد و گروهی اجتماعی را می پروراند که به مدد ارزش های منفی برتری اش را تثبیت کند . این سرنوشت همه جوامعی است که میهن پرستی در آن به تهمت، و انسانیت به نشانه کودنی و حماقت، و راستی به رذیلت، و وفا به آفت تبدیل شد . همسازی و مماشات مدرنیته با انحطاط فکری و اخلاقی و سیاسی و فقدان تلاش برای کاشت بذر مدرنیته در خاک بومی، چنان که نسل های نخست عرب از پایان قرن نوزدهم به بعد انجام دادند، نه تنها به گشوده شدن مسیر ترقی نینجامید، بلکه به لحاظ تاریخی، خلا خطرناکی را در اکثر جوامع پدید آورد . امروزه کسی منکر این احساس حاکم بر تمام جهان عرب نیست که وجود و کار جمعی ما بیهوده و بی معنا است و نمی دانیم ارزش تاریخی ما چقدر است؟» (12)

عامل دومی که برهان غلیون برای پدیده اسلام سیاسی یا جنبش اسلامی معاصر ذکر می کند، رشد دامنه اعتراضات اجتماعی و مبارزات سیاسی، به موازات بحران مشروعیت دولت ها است . بحران مشروعیت این دولت ها یا به سبب ناتوانی در ایجاد وحدت ملی و تداوم سیاست منزوی کردن اکثر جامعه و محروم کردن آنان از آزادی است که پایه هویت ملی - فردی و اجتماعی جدید می باشد و یا به سبب شکست سیاست های اقتصادی و اجتماعی و ملی دولت و انسداد افق های تازه برای گام زدن در مسیر توسعه . غلیون در ادامه سخن خود، همین عامل دوم را نیز به بحران تاریخی ای نسبت می دهد که بیش تر اسباب جهانی دارد تا محلی . وی شکست دولت ها را در رسیدن به کامیابی های تمدنی و مادی و معنوی، ناشی از روندهای جهانی ای می داند که حاکمیت دولت ها را محدود کرده است . وی می گوید: شکست دولت ها تنها ناشی از اوج گرفتن نظام های استبدادی و تنگ شدن افق بر روی نخبگان حاکم و سیاست های نخبه گرایانه آنها نیست، بلکه بیش تر ناشی از کاهش قدرت ها و امکانات دولت های ملی برای پاسخ گویی به نیازهای اجتماعی است . اوج گرفتن خود استبداد و نبود فرصت اصلاح و دگرگونی را نیز جز با عنصر بحران تاریخی یا بن بست تاریخی خود این دولت ها نمی توان تفسیر کرد . این بن بست یا بحران تاریخی بیش از آن که - بنا به نظر تحلیل گران قومیت گرا - ریشه در نقیصه های باورهای ملی پشتیبان این دولت ها داشته باشد، ریشه در اسباب تاریخی عمومی و جهانی دارد . یگانگی عملی و فزاینده سرنوشت جهان، در جهت تهی کردن دولت های ملی از هر گونه حاکمیت واقعی و ناتوان سازی آنها از دستیابی به هرگونه دستاورد تمدنی، مادی یا معنوی تلاش می کند . در چنین حالتی این دولت ها به جای آن که همانند مرحله پیشین (مرحله استقلال طلبی) منشا رهایی و کامیابی و سعادت ملت ها باشند، مبدا بدبختی آنها می شوند .

عامل سومی که از دیدگاه غلیون، در پیدایی جنبش های اسلامی معاصر تاثیر داشت، تبعیض اجتماعی و انباشت احساس ستم و محرومیت و نگرانگی از آینده در نتیجه تشدید فاصله سطح درآمدها و رشد طبقه ای کوچک از صاحبان منافع و نفوذ و شکست در محدود ساختن فساد و فروپاشی اجتماعی است . بحران اقتصادی تنها عامل این سقوط نیست; بلکه سیاست های اجتماعی مبتنی بر تبعیض شبه نژادی و رقابت حیوانی بر سر مکاسب مادی و مصرفی و مناسب مخالف با آرمان های انسانی نیز از عوامل عمده این انحطاط هستند .

تحلیل جامعه شناختی

ژیل کیپل موفقیت یا شکست جنبش های اسلامی را در گرو میزان قدرت بسیج گری آنها می داند و معتقد است «این بسیج گری در صورتی می تواند موفق باشد که سه گروه متفاوت را در برگیرد: جوانان فقیر شهری، نخبگان روشنفکر مخالف و بورژوازی مؤمن . هر کدام از این گروه با دو گروه دیگر، تداخل و تعامل دارد . اگرچه هر کدام مرجعیت اجتماعی و برنامه سیاسی و خاستگاه های سیاسی ویژه خود را دارد، ولی کارآمدی هر کدام در صورت هماهنگی با دو گروه دیگر است . پیروزی بسیج اجتماعی در گرو وحدت این سه گروه و تحت پوشش گرفتن گروه های محروم اجتماعی و واداشتن نخبگان حاکم به کناره گیری و از بین بردن مشروعیت قدرت حاکم و سپس به دست گیری زمام قدرت است .»

کیپل در ادامه به تفاوت منشا مخالفت گروه های سه گانه یاد شده با قدرت های حاکم و تفاوت درک و فهم آنان از دولت اسلامی اشاره می کند و می گوید: «همه این گروه ها با قدرت حاکم مخالفند، ولی منشا مخالفتشان با یکدیگر متفاوت است . هر چند همه این گروه ها خواهان برپایی دولتی اسلامی و اجرای شریعت هستند، ولی هر کدام فهم خاصی از این اهداف دارند . مثلا جوانان فقیر شهری از دولت اسلامی انتظار تحول ریشه ای دارند که برای همه محرومان، شغل و مسکن درخور شان فراهم کند . از این رو شریعت در نگاه اینان مترادف با عدالت اجتماعی است . اما فهم بورژوازی مؤمن از دولت اسلامی، معطوف به در دست گرفتن دوایر دولتی پس از فروپاشی قدرت موجود است و برای همین است که جوانان فقیر شهری را برای دست زدن به اقدامات خشونت بار اجتماعی و اعتراضات خیابانی تشویق و تحریک می کند . از دید بورژواها، شریعت، مفهومی مغایر با تحول ریشه ای مورد انتظار جوانان دارد . اجرای شریعت از دید بورژواها با تثبیت زعامت بورژوازی مؤمن بر راس دولت تطابق و سازگاری دارد . از این نگره آنچه نصیب جوانان فقیر شهری می شود، ثواب اخروی و معنوی است، نه برخورداری های دنیوی و اجتماعی . اما ضلع دیگر این مثلث که نخبگان روشنفکر مخالف هستند، کارکردشان تولید گفتمانی اسلامی است که بتواند هم جوانان فقیر شهری و هم بورژواهای مؤمن را بسیج کند . زمانی که این گفتمان توانست بر آن دو گروه تاثیر گذارد، نقش پیشگام و پیشرو را در بقای وحدت و ائتلاف اسلامی ایفا، و سهم خویش را از قدرت بیشتر خواهد کرد . اما اگر این گفتمان محافظه کارانه و یا به شکل هول آوری تندروانه باشد، یکی از آن دو گروه را از دست خواهد داد و در مرحله بسیج گری شکست خواهد خورد و سهمش از قدرت کاهش خواهد یافت . نخبگان حاکم این وضع را دریافته اند و تلاش خود را بر تضعیف جماعت های اسلامی متمرکز کرده اند . آنان بورژواهای مؤمن را از این که نخستین قربانیان خشم محرومان باشند، ترسانده اند .» (13)

ادامه دارد

پی نوشت ها:

1 . برای توضیح بیشتر ر . ک هرایر دکمجیان، اسلام در انقلاب، جنبش های اسلامی معاصر در جهان عرب، ترجمه دکتر حمید احمدی، تهران، کیهان، 1377 ، ص 69 - 56 . و محمد ضریف، الحرکة الاسلامیة، النشاة و التطور، مغرب، رباط، الزمن، 1999، ص 27 - 25 .

2 . اسلام در انقلاب، منبع پیشین، ص 28 - 26 .

3 . حسن حنفی، الاصولیة الاسلامیة، قاهره، مکتبة مدبولی، ص 22 - 20 .

4 . حسن حنفی، الحرکات الدینیة المعاصرة، قاهره، مکتبة مدبولی، بی تا، ص 333 - 332 .

5 . همان، ص 334 - 333 .

6 . برای توضیح بیشتر ر . ک . الحرکات اسلامیة و الدیمقراطیة، دراسة فی الفکر و الممارسة، بیروت، مرکز دراسات الوحدة العربی، 1999، مقاله الفکر الحرکی الاسلامیة، ص 189 - 187 .

7 . برای توضیح بیشتر ر . ک رضوان السید، سیاسیات الاسلام معاصر، بیروت، دارالکتاب العربی، 203 - 184 .

8 . سارا شریعتی، بنیادگرایی و روایتی معقول از «چپ اسلامی » ، روزنامه ایران، شنبه 26/5/1381، ص 8 .

9 . سارا شریعتی، بنیادگرایی اسلامی: دلایل درونی، علل بیرونی، روزنامه ایران، یکشنبه 27/5/1381، ص 8 .

10 . همان .

11 . همان .

12 . الاسلام السیاسی (مقاله)، مجله آفاق، مغرب، رباط، شماره 54 و 53، 1993، ص 13 - 12 .

13 . جیل کیبل، من اجل تحلیل اجتماعی للحرکات الاسلامیة، ترجمه حسن اوربد، مجله مقدمات، مغرب، شماره 16، ص 17 - 16 .

ریشه های مشترک داعش و وهابیت در تخریب اماکن تاریخی

تحلیلگر روزنامه انگلیسی ایندیپندنت در یادداشتی به بررسی ریشه افراطی گری مورد تبلیغ وهابیت عربستان و شباهت های آن با اقدامات داعش پرداخت.

به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از ایندیپندنت، رابرت فیسک خبرنگار و تحلیلگر انگلیسی در یادداشتی در روزنامه ایندیپندنت در محکومیت ویران ساختن آثار باستانی سوریه از سوی داعش نوشت: این اقدامات در اصل برگرفته از افکار وهابیت عربستان در تخریب آثار باستانی است.

وی در یادداشت خود با اشاره به تخریب قبرستان بقیع توسط وهابی ها اعتقاد خود را اینگونه بیان می کند که این گروههای افراطی تنها می توانند قبرستان های قدیمی و باستانی متعلق به محترم ترین افراد در سراسر طول تاریخ را تخریب کنند.

وی نوشت: تنها داعش و وهابیت می توانند بدون کوچکترین نگرانی سر انسانها را از تنشان جدا کنند و آثار ارزشمند تاریخی را اینگونه نابود کنند.

بر این اساس گروه داعش در سوریه در حال تخریب آثار باستانی در پالمیرا سوریه است. هر چند هزاران رسانه خارجی به تخریب این آثار اعتراض کرده اند در اما هیچ رسانه ای به تخریب ساختمان های متعلق به خاندان پیامبر اسلام توسط آل سعود و وهابی ها کوچکترین اعتراض هم نداشته است.

خبرنگار انگلیسی با اشاره به آثار تاریخی ادیان مختلف نوشت: اگر فکر کنید که آثار روم باستان از آثار تاریخی اسلامی ارزش بیشتری دارد تفکر نژادپرستانه داشته اید. سکوت در برابر نابودی اماکن اسلامی در برابر آل سعود به امری عادی تبدیل شده است چون آنها نفت و پول دارند و کسی جرات ندارد به آنها اعتراض کند.

رابرت فیسک می نویسد: اگر می خواهید ریشه کارهای داعش و گروههای افراطی دیگر مثل القاعده را درک کنید به تاریخ تشکیل وهابیت در عربستان مراجعه کنید و بعد متوجه خواهید شد که چگونه آنها از افراطی گری حمایت می کنند.

http://www.mehrnews.com/news/2940274

 نقش استعمار در پيدايش وهابيت

مقدمه: ((اسلام)) از آغاز پیدایش و ظهور، جهاد و مبارزهئ مستمر علیه قدرتهای ظلم گستر جهان را از اهداف اولیه و بنیادین خود قرار داده و رهایی انسانهای در بند جور و ستم جباران تاریخ و گسستن زنجیرهای اسارت و بردگی و استقرار صلح و آزادی را از پی‌آمدهای طبیعی گسترش این جهاد مقدس دانسته است. ماهیت ظلم ستیزی و حمایتهای همه جانبه این آئین حیاتبخش از محرومان و مظلومان جهان منافع نامشروع قدرتهای استعماری را در طول تاریخ به خطر افكنده و با دمیدن روح جهاد و مبارزه در ستمدیدگان وضعیت نگاه‌ داشته شدگان زمین، عرصه‌ها را یكی پس از دیگری بر پیشوایان جور تنگ كرده و حیات ننگین و پلیدشان را با خطر مواجه نموده است. قدرت‌های استكباری كه تعالیم زندگی ساز و حركت آفرین اسلام را با منافع خویش در تضاد می‌بینند و اتحاد روز افزون و تكوین قدرت سیاسی مسلمانان جهان را سد و مانعی بزرگ در راه تحقق سیاستهای ضد انسانی خود تلقی می‌كنند، با تمام توان همه راه‌ها و روش‌های شیطانی را برای مقابله بااسلام و اتحاد و وحدت مسلمانان به كار می‌گیرند. یكی از حربه‌ها و روش‌های مقابله با اسلام و رخنه در صفوف مسلمانان تحریف حقایق دین و واژگونه كردن اهداف و مقاصد نهایی تعالیم مقدس اسلام می‌باشد. این حربه و ترفند در قالب ساختن و پروردن فرقه‌های جدید برای قشرهایی از مسلمانان در مناطق و محدوده‌های مناسب و سپس ترویج و گسترش آن در جهان اسلام چهره می‌نماید! ((وهابیت)) یكی از این فرقه‌های ساختگی است كه با مهارت تمام توسط استعمار انگلیس بنیان نهاده شد. اهدافی كه استعمارگران انگلیسی از ساختن مسلك وهابیت دنبال می‌كردند عبارت بود از: بدعت گذاری در دین با تحریف حقایق و احكام اسلامی، خنثی كردن تعالیمی چون جهاد و مبارزه، بی‌رنگ كردن وجهه سیاسی و اجتماعی اسلام و خلاصه كردن دین و دین باوری در نماز و ذكر و عبادت، و ناموجه جلوه دادن تجمع در اماكن مقدسه و زیارتگاه‌ها بعنوان یكی از نمودها و پایگاه‌های وحدت و قدرت سیاسی مسلمانان و تخریب آنها بعنوان مظاهر شرك و گمراهی! این تنها استعمار گران انگلیسی نبودند كه با ساختن مذهب وهابیت و روی كار آوردن حكومت آل سعود به مقاصد شیطانی خویش برای مقابله با اسلام و مسلمانان نائل آمدند، بلكه در مراحل بعدی وهابیان آل سعود به پابوسی آمریكائیان شتافتند و در خدمت اهداف ضد انسانی آنان در آمدند. آنچه حضرت امام خمینی رضوان الله تعالی علیه ((اسلام آمریكایی)) نامیدند و از آن به عنوان یك خطر بزرگ یاد نمودند، امروز بزرگترین جلوه آن اسلام آل سعود است. این اسلام نه تنها ضرر و خطری برای قدرتهای استكباری ندارد، بلكه منافع سرشاری نیز برای آنها در بردارد و آن توجیه جنایتها و حفظ قدرت و سیطرهئ آنان در منطقه است. به همین دلیل بودجه های كلان صرف تبلیغ و ترویج این نوع اسلام می‌شود، اسلامی كه ظاهری از اسلام راستین دارد، ولی محتوای آن واژگونه گشته و بدست فراموشی سپرده شده است. انتشارات روزنامه جمهوری اسلامی كه یكی از مسئولیتهای اساسی خود را تلاش در جهت گسترش اسلام ناب محمدی (ص) می‌داند، با انتشار این كتاب گامی موئثر در مسیر تحقق این هدف مقدس برداشته و امیدوار است نشر این اثر در مقابله با تبلیغات باطل مسلك استعمار ساخته وهابیت سهمی داشته باشد و بر سطح بینش سیاسی جامعه اسلامی بیفزاید. این مجموعه در سال 66با همین عنوان در روزنامه جمهوری اسلامی منتشر شد و پس از درخواستهای مكرر خوانندگان به صورت كتاب در اختیار علاقه مندان قرار می‌گیرد.
انتشارات روزنامه جمهوری اسلامی  
تالیف: رضا فتح آبادی ناشر: انتشارات روزنامه جمهوری اسلامی تیراژ: 2200 جلد چاپ اول: 1375

مبانی اندیشه و نظام سیاسی در اسلام(جزوه آموزشی)

 

جزوه مبانی اندیشه و نظام سیاسی در اسلام به همت واحد مطالعات قرارگاه شهید باقری منتشر شد .

دانلود جزوه اینجا را کلیک کنید

اقتصاد مقاومتی؛شعار یا اقدام و عمل؟!/احمد باقری بیرمی

http://www.dezmehrab.ir/wp-content/uploads/2015/09/eghtesad-moghavemati.jpg

 

با توجه به شعار اقتصادی امسال،اقتصاد مقاومتی اقدام و عمل بر خود لازم دانسته ام که با نگاه کلی به چیستی اقتصاد مقاومتی بپردازم و اهمیت این مسئله را در برابر هجمه های اقتصاد غرب مورد بررسی قرار دهم.امیدوارم این موضوع را با نگاهی متقن و منطقی بخوانید و با چشمی باز و استدلالی ،مهمی این مسئله را درک نماییم.

 

در ابتدای بحث،یک مقدمه کوتاهی برای روشن تر شدن موضوع بیان میکنم،همانطور که می دانیم کشور ایران از ظرفیت ها و سرمایه های فراوانی برخوردار است که با همین ظرفیت ها میتوان پیشرفت و توسعه ی چشمگیری را در درون اقتصاد کشور بوجود آورد،همین ظرفیت هایی که غرب در تلاش یک دو راهی غلط و دروغ اینکه یا تسلیمش باشیم یا فشار و تحمل کنیم به ما نشان می دهد اما آنچه بواقعیت ما باید به آن عمل کنیم این است که یا مشکلات و فشار های تحریم را دنبال کنیم یا بوسیله ی اقتصاد مقاومتی به ایستادگی در برابر غرب بپردازیم.

 

در ادامه به چیستی مقوله اقتصاد مقاومتی خواهم پرداخت،اینکه این نوع اقتصاد چیست و چطور میتوان آن را به مرحله ی اقدام و عمل گذاشت؟آیا این مقوله(اقتصاد مقاومتی )صرفا شعار است یا باالواقع می توان آن را اجرایی کرد؟

 

احمدباقری:اقتصاد مقاومتی اقتصادی است مقاوم ساز، بحران زدا که با کاهش وابستگی به بیرون معرفی میشود.اقتصادی که ما ایرانی ها آن را تحت عنوان مقوله کدآمایی می شناسیم که مبتنی بر میدان دادن به مردم در عرصه اقتصاد یا به تعبیری دیگر همکاری نزدیک مردم و مسئولین که با نگاه اشتغال زایی و مصرف کالای داخلی همراه خواهد بود.نقطه شروع این اقتصاد اصلاح الگوی مصرفی ماست. الگویی که ما متأسفانه با تبلیغات مخرب غرب و ترویج برندهای مختلف از آن تبعیت می کنیم که ذائقه های ما را به تجملات و استفاده از کالاهای لوکس وابسته کرده است.تمایلی که ما را به نیازهای غیر ضروری سوق می دهد، نتیجه ای جز افزایش مصرف گرایی و تقاضا را به همراه نخواهد داشت که این مقدمه ی فروپاشی اقتصاد ملی کشور در مقابل فشار و تحریم های خارجی خواهد بود.

چرا ما جوانان الگوی معیشتی ایرانی را جایگزین الگوهای غربی نمی کنیم؟ بله، منظورم الگوی کدآمایی است، الگویی که مردان را کدخدا و زنان را کدبانویی می پروراند که می توانند بدون استفاده از منابع خارجی به منابع داخلی خود اکتفا کرده و معیشت زندگی شان را تأمین کنند.

چرا نگاه مان به آن غرب زدگانی است که وابستگی را سر فصل اقتصاد کشور قرار می دهند؟ باور نداریم که با گسترش فرهنگ اقتصاد مقاومتی در درون جامعه خود می توانیم به حداقل وابستگی به بیرون را داشته باشیم؟

اقتصادی که با تکیه بر گزاره های داخلی نظیر فرهنگ کار، وجدان کاری، اصلاح الگوی مصرف، عدم اسراف و تبذیر و ... می توانیم استحکام ملی را البته نه به صورت مقطعی بلکه به صورت بلند مدت استمرار دهیم.ما جوانانی که در دنیای ارتباطات و تکنولوژی زندگی می کنیم، می توانیم با رعایت نیازهای غیر ضروری و نا معقول، مسیر اقتصادمان را به سمت خودکفایی و استقلال هموارتر کنیم. نگاهی که معیشت را روی پای خود ایستادن می داند، نه چشم دوختن به الگوی غربی ها که هر لحظه ممکن است معیشت را با تهدید و تحریم به خطر بیندازد.                                   

   در پایان به چند نکته برای تسریع در روند این اقتصاد مقاومتی اشاره کوتاهی می کنم:

اولا در پذیرش اقتصاد لیبرالیستی خود داری کنیم و حرکت به سوی اقتصاد معیشت ایرانی را دنبال کنیم.ثانیا در انتخاب الگوی مصرف نگاه به تولید داخل و با توجه به نیازهای طبیعی عمل کنیم. ثالثا اینکه فرهنگ کدآمایی یا اقتصاد معیشت ایرانی و ضرورت بر مقاوم سازی اقتصاد را گسترش و ترویج دهیم. ؛و مورد آخر اینکه ما به ایرانی بودن تولیدات خود احترام بگذاریم و با خرید و حمایت از مصرف کنندگان داخلی،تولید داخل را بار دیگر بتوانیم زنده کنیم.

بنیادگرایی، زمینه ها و عوامل

محمد شریف عظیمی - فصلنامه سخن صبا -شماره2

چکیده پدیده بنیادگرایی چالش امروز دنیای معاصر است و از طرفی با وقوع هر اتفاق نفرت آمیز و خشن، انگشت اتهام به جانب «بنیادگرایی اسلامی» نشانه رفته و بهانه تهاجم، اشغال، قتل و غارت دولت های به ظاهر مخالف بنیادگرایی را فراهم می آورد. نگاه واقع بینانه به ماهیت، پیشینه، خصوصیات و زمینه های ظهور بنیادگرایی نشانگر آن است که این مفهوم با آن که تلازم با «اسلام گرایی» ندارد و صرفا یک تلقی خودبنیاد و منجمد از ظواهر دینی است...

 

بقیه مطالب در ادامه مطلب....

ادامه نوشته

 معایب و مزایای ازدواج دانشجویی...

 http://cdn.yjc.ir/files/fa/news/1394/1/25/3099293_824.jpg

ازدواج دانشجویی ظرافت هایی هم دارد که شاید بعضی اوقات معایب این ازدواج ها به حساب بیایند. بنابراین نباید از آن غافل باشید. ظرافت هایی که البته با کمی توجه و دقت و تلاش و صبوری می توانید از آنها عبور کنید.

بگذارید از مزایای ازدواج دانشجویی بگوییم و بعد سراغ معایب آن برویم.

اولین بحث مهم درباره ازدواج دانشجویی، شناخت و پیدا کردن همسر ایده آل در دانشگاه است. ازدواج دانشجویی این شانس را به شما می دهد که با کسی زندگی کنید که شرایط سنی مشابهی با شما دارد. در فضای اجتماعی نسبتا مشترکی با شما بوده و حتی شاید هم رشته شما باشد. هم رشته بودن به خودی خود زمینه اشتراک های زیادی را به وجود می آورد و شما را به بیان مشترک نزدیک تر می کند.

دانشجویان مدت زمان زیادی (حداقل 2 سال ) در کنار هم درس می خوانند و می توانند بهتر و بیشتر خصوصیات و ویژگی های رفتاری، روانی و اخلاقی یکدیگر را ببینند و بشناسند. اما مشکل اینجاست که هر روز دیدن و رابطه داشتن با همدیگر، روابط عاطفی عمیقی میان دختر و پسر به وجود می آورد و باعث می شود دو طرف نتوانند به شناخت درست و دقیقی از فرد مقابل برسند.

در محیط دانشگاه، شما با طیف گسترده ای از افراد رو در رو هستید که ممکن است فرهنگ متفاوتی داشته باشند. از شهری آمده باشند که کیلومترها با شما فاصله دارد و به آداب و رسوم یا عقایدی پایبند باشند که بسیار با عقاید شما و خانواده تان متفاوت است. بنابراین، توجه داشته باشید تا در انتخاب همسر آینده تان در دانشگاه، صرفا به دلیل اشتراکاتی که در زندگی تحصیلی یا اجتماعی تان دارید، اقدام نکنید و به زمینه های رشدی، شهر محل سکونت و بستر خانوادگی فرد توجه داشته باشید.

از طرف دیگر، بسیار اتفاق افتاده كه برخی از افراد سود جو به بهانه ازدواج با فرد مقابل رابطه برقرار می كنند و بعد از ایجاد دوستی و رابطه عاطفی نه تنها رابطه به ازدواج ختم نمی شود، بلکه باعث ایجاد مشكلاتی مثل افت شدید تحصیلی، برقراری ارتباط های غیر اخلاقی، ابتلا به بیماری ها و اختلالات روانی مثل افسردگی های حاد، اقدام به خودكشی و... هم می شود. به همه این ها اضافه کنید این که یک رابطه دانشجویی، ممکن است باعث شود همه دانشگاه شما دو نفر را مرتبط با هم بدانند و به این دلیل حتی با برهم خوردن رابطه شما با این فرد، پیشنهادهای دیگر ازدواج تان را از دست بدهید یا اگر پسر هستید، دختران دیگر به خاطر بی اعتمادی به شما، حاضر به برقراری رابطه جدی و منجر به ازدواج نشوند.

اما یکی دیگر از مزیت های ازدواج دانشجویی آن است که در این ازدواج ها، توقعات کمتری از عروس و داماد وجود دارد و شما اگر در دوران دانشجویی‌تان ازدواج کنید به احتمال زیاد هم خانواده ها حمایت تان می کنند و هم کمتر کسی از شما توقع زیاد دارد.

ازدواج در دوران دانشجویی، به شما کمک می کند زندگی تان را نظم دهید و زودتر به فکر آینده تان بیفتید. علاوه بر این، می تواند به سازگاری بیشتر شما با شرایط کمک کند. شما و همسرتان هر دو انگیزه های زیادی برای ساختن زندگی و جمع و جور کردن و به دست گرفتن کنترل شرایط را دارید و این شانسی است که در دوران دانشجویی بیشتر از همیشه به شما رو می کند.

به این نکته ها دقت کنید

ازدواج دانشجویی ظرافت هایی هم دارد که شاید بعضی اوقات معایب این ازدواج ها به حساب بیایند. بنابراین نباید از آن غافل باشید. ظرافت هایی که البته با کمی توجه و دقت و تلاش و صبوری می توانید از آنها عبور کنید.

1 - از آنجایی که پسر دانشجو، سن کمی دارد و هنوز به عنوان یک نیروی کار وارد اجتماع نشده است، مشکلات مالی در این دوره بیشتر است و شما باید با قناعت و ساده زیستی بیشتری زندگی کنید. از آن گذشته، ممکن است پسر بعد از پایان تحصیل نتواند به سرعت کار با ثباتی پیدا کند و این مساله روی زندگی شان سایه بیندازد.

2 - شما حتی اگر در دوران دانشجویی شاغل هم باشید، به احتمال زیاد این شغل نیمه وقت یا با حقوق کمی است. بنابراین بعد از پایان تحصیل، در صدد پیدا کردن یک شغل بهتر و تمام وقت خواهید بود. پیدا کردن این شغل به معنی آن است که شما در شروع یک بحران جدید قرار دارید. بحران هویت یابی شغلی.

3 - شما تازه فارغ التحصیلی هستید که هنوز به درستی نمی دانید چه شغلی دارید؟ چه تعریفی از جایگاه اجتماعی تان باید داشته باشید و چه چشم اندازی برای آینده زندگی تان خواهید داشت. حتی نمی دانید از نظر مالی چقدر توانمند هستید و چطور باید حساب دخل و خرجتان را داشته باشید. بنابراین، این بحران که خیلی ها در دوران تجرد آن را تجربه می کنند، برای شما در دوران تاهل اتفاق می افتد و طولانی شدن آن می تواند همسرتان را هم درگیر کند و روی روابط شما سایه بیندازد.

به هر حال اولین ویژگی یک مرد، توانایی اداره زندگی است و این محقق نمی شود مگر آنکه شما تعریف درستی از هویت اجتماعی و شغلی تان داشته باشید. در واقع باید بگوییم که بلوغ اجتماعی و اقتصادی بیشتر پسرانی که در دوران دانشجویی ازدواج می کنند، برای آنها مرحله سختی خواهد بود و همسرشان باید بسیار صبور باشد. دیگران سختی های این بلوغ را به تنهایی تحمل می کنند اما شما باید دو نفره تبعات آن را به دوش بکشید و مسلما به همدلی بیشتری نیاز دارید تا کم نیاورید و بتوانید سختی ها را پشت سر بگذارید.

منبع :تبیان

اولین همایش بین المللی بحرانهای ژئوپلتیکی جهان اسلام

 
تاریخ شروع : شنبه 01 آبان 95       22 اکتبر 2016 میلادی       Sat 22 October 16
تاریخ پایان : دوشنبه 03 آبان 95       24 اکتبر 2016 میلادی       Mon 24 October 16
کشور، شهر و محل برگزاری :
آسیا، خاورمیانه، ایران، استان تهران، تهران، دانشگاه تربیت مدرس
Asia, Middle East, Iran, Tehran Province, Tehran
سطح برگزاری : داخلی، بین المللی
نوع ورودی : نیاز به ثبت نام و رزرو
برگزارکننده : موسسه آینده پژوهی جهان اسلام
اطلاعات تماس : 22357856 نمابر: 22095801  

آخرین مهلت دریافت چکیده مقالات 15 اردیبهشت 1395 

آخرین مهلت دریافت اصل مقالات 15 مرداد 1395 

منبع ذکر رویداد : سایت دبیر خانه همایش


دانلود موضوعات همایش:دانلود

 

دانلود پاورپوینت جزوات درسی رشته علوم سیاسی پیام نور

علوم‌سیاسی‌ به‌ بررسی‌ اندیشه‌ها و نظریه‌های‌ سیاسی‌ و کارکرد آنها در عرصه‌ جامعه‌ می‌پردازد و رشته‌ علوم‌سیاسی‌ ارائه‌ یکسری‌ نظریه‌ها یا یکسری‌ ابزارها و راهکارهایی‌ است‌ که‌ بر اساس‌ آنها هر جامعه‌ شرایط‌ و مشکلات‌ حال‌ را بررسی‌ کرده‌ و از پیش‌ پا برمی‌دارد و برای‌ حرکت‌ها و اقدامات‌ بعدی‌ ـ ترسیم‌ فضا برای‌ مسیر آینده‌ ـ برنامه‌ریزی‌ می‌کند همچنین‌ از تجارب‌ و دستاوردهای‌ بشر که‌ در طول‌ تاریخ‌ در عرصه‌ اجتماع‌ به‌ دست‌ آورده‌ است‌، بهره‌ می‌برد.

 آنچه که در ادامه آمده است، جزوات پاورپوینت رشته علوم سیاسی مقطع کارشناسی دانشگاه پیام نور است.

درس دریافت فایل پاورپوینت
تاریخ تحول دولت در اسلام دانلــــود
درس روابط خارجی ایران دانلـــود
اندیشه اسلامی (خیرالهی) دانلـــود
اندیشه اسلامی (علی احمدی) دانلـــود
روش کلاس دانلـــود

* علاقه مندان میتوانند جزوات خود را برای ما ارسال کنند تا با نام خودتان در سایت منتشر شود.

mail: a.bagheri5787@yahoo.com

دانشگاه برتر در حوزه علوم انسانی کدام دانشگاه ایران است؟+رتبه دانشگاه ها

دانشگاه تهران، براساس آخرین گزارش منتشرشده توسط پایگاه استنادی علوم جهان اسلام (ISC)، مجددا در صدر دانشگاه‌های کشور در حوزه علوم انسانی قرار گرفت.

حدود ۱۴ ٪ پژوهش‌های علوم انسانی کشور در دانشگاه تهران انجام می‌شود

دکتر محمدجواد دهقانی، سرپرست پایگاه استنادی علوم جهان اسلام (ISC) با اعلام این خبر گفت: «بررسی معتبرترین مجلات علمی ‌پژوهشی و ترویجی نمایه‌شده در پایگاه استنادی علوم جهان اسلام (ISC)، نشان می‌دهد که نزدیک به ۱۴٪ پژوهش‌های علوم انسانی کشور در دانشگاه تهران انجام می‌شود».

وی بیان داشت: «دانشگاه علامه طباطبایی بعد از دانشگاه تهران بیشترین تعداد پژوهش‌های علوم انسانی کشور را انجام می‌دهد که حدود ۷٪ آن‌ها را دربرمی‌گیرد و این دانشگاه، رتبه دوم کمیت تولید علم کشور در این حوزه را به خود اختصاص داده است».